غزل شمارهٔ ۲۸
صبا هر گاه وصف آن پری کرد
همه آفاق مهر و مشتری کرد
بدست آورده بودم دامنش را
و لیکن طالع خشکم تری کرد
دلم برد و رهم بست و سرم داد
مسلمانان کسی این کافری کرد؟
لب او رونق اعجاز بشکست
نگاهش کار سحر سامری کرد
در این برق تجلی گز نسوزی
توانی دعوی پیغمبری کرد
رضی مشکل که از شادی نمیری
که امشب طالعت اسکندری کرد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صبا هر گاه وصف آن پری کرد
همه آفاق مهر و مشتری کرد
هوش مصنوعی: هر وقت نسیم به وصف آن معشوق میپردازد، تمام جهان را پر از نور و زیبایی میکند.
بدست آورده بودم دامنش را
و لیکن طالع خشکم تری کرد
هوش مصنوعی: من دامن او را به دست آورده بودم، اما بداقبالی مانع شد.
دلم برد و رهم بست و سرم داد
مسلمانان کسی این کافری کرد؟
هوش مصنوعی: دل من را ربودند و مرا به زنجیر کشیدند و سرم را زیر فشار قرار دادند. آیا کسی از مسلمین چنین کاری با یک کافر کرده است؟
لب او رونق اعجاز بشکست
نگاهش کار سحر سامری کرد
هوش مصنوعی: لب او به قدری زیباست که همچون معجزهای جلب توجه میکند و نگاهی که به او میافکنم، به مانند سحر و جادو، مرا محصور خود میکند.
در این برق تجلی گز نسوزی
توانی دعوی پیغمبری کرد
هوش مصنوعی: در این روشنایی و درخشندگی، نمیسوزی و میتوانی ادعای پیامبری کنی.
رضی مشکل که از شادی نمیری
که امشب طالعت اسکندری کرد
هوش مصنوعی: از خوشحالی نمیمیری اما بدان که امشب بختت به اندازهی اسکندر بزرگ است.
حاشیه ها
1400/03/19 17:06
احمـــدترکمانی
صبا هرگاه وصف آن پری کرد
همه آفاق مهر و مشتری کرد