غزل شمارهٔ ۲۶
نمیاید چو از دل بر زبان درد
ز دل بیرون کنم خود گو چسان درد
نهم از درد تو تا میتوان داغ
کشم از داغ تو تا میتوان درد
اگر این است راحتها، همان رنج
اگر این است آسایش همان درد
به دردسر نمیارزد جهان هیچ
سر ما خود ندارد هیچ از آن درد
ز دردم استخوان فرسود اکنون
کند مغزم بجای استخوان درد
به بخت ما بروید از زمین داغ
به وقت ما ببارد ز آسمٰان درد
مسیحا گو مدم بر ما که ندهیم
به عمر جاودانی یک زمان درد
چه خواهد شد که گوید کشتهٔ ماست
غمت را اینقدر آمد زبان درد
رضی سان کار بی دردان بسازم
گر از مرگم دهد این بار امان درد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نمیاید چو از دل بر زبان درد
ز دل بیرون کنم خود گو چسان درد
هوش مصنوعی: وقتی که احساسات درونی را نمیتوانم به زبان بیاورم، تنها به خود میگویم که چگونه میتوانم درد دل را بیان کنم.
نهم از درد تو تا میتوان داغ
کشم از داغ تو تا میتوان درد
هوش مصنوعی: هرچقدر که بتوانم از درد ناشی از عشق تو رنج میبرم و از غصهات عذاب میکشم.
اگر این است راحتها، همان رنج
اگر این است آسایش همان درد
هوش مصنوعی: اگر این آرامشها و راحتیها هستند، پس همان رنج و مشکلات هم وجود دارد. اگر این آسایش به واقعیت بپیوندد، پس همان درد و نگرانی نیز در پی آن است.
به دردسر نمیارزد جهان هیچ
سر ما خود ندارد هیچ از آن درد
هوش مصنوعی: این دنیا هیچ ارزش و اهمیتی ندارد، چون درد و مشکلات ما هیچ نشانهای از آنچه برای ما مهم است ندارند.
ز دردم استخوان فرسود اکنون
کند مغزم بجای استخوان درد
هوش مصنوعی: از شدت دردی که دارم، استخوانهایم تحلیل رفتهاند و حالا به جای استخوان، مغزم پر از درد است.
به بخت ما بروید از زمین داغ
به وقت ما ببارد ز آسمٰان درد
هوش مصنوعی: در زمان ما، وقتی که زمین به خاطر مشکلات داغ شده، آسمان هم بر ما رحمتی نخواهد داشت و فقط درد و رنج برای ما به ارمغان میآورد.
مسیحا گو مدم بر ما که ندهیم
به عمر جاودانی یک زمان درد
هوش مصنوعی: ای مسیحا، بگو که به ما نزدیک نیا که نمیخواهیم به ازای یک لحظه درد، عمر جاودانی داشته باشیم.
چه خواهد شد که گوید کشتهٔ ماست
غمت را اینقدر آمد زبان درد
هوش مصنوعی: چه چیز خواهد شد که کسی بگوید عشق و غم تو باعث کشته شدن من شده است، که اینقدر دل و زبان من از درد پر شده؟
رضی سان کار بی دردان بسازم
گر از مرگم دهد این بار امان درد
هوش مصنوعی: اگر قرار باشد که در این دنیا تنها با بیدرمانان و بیدردان زندگی کنم، ترجیح میدهم در این راه، از مرگ خود نجات پیدا کنم و از رنجها و دردها آزاد شوم.
حاشیه ها
1396/02/21 11:05
،،،
نهم از درد تو تا میتوان داغ
کشم از داغ تو تا میتوان درد
به به محشره
واقعا هر یک از شاعران بزرگ ترکیبات زیبای خاص خودشون رو دارند