غزل شمارهٔ ۲۵
روی تو که رنگ از رخ گلهای چمن برد
هوش از سر و طاقت ز دل و تاب و توان برد
جز فتنه و آشوب ندانست دگر هیچ
چشمت که ز مردم سخن آورد، ز من بُرد
ار سوخت ز خود بلبل و افروخت ز خود گل
بوی تو مگر باد صبا سوی چمن بُرد
دست من و دامان تو قاصد که ز هجران
دور از تو رضی سر به گریبان کفن برد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روی تو که رنگ از رخ گلهای چمن برد
هوش از سر و طاقت ز دل و تاب و توان برد
هوش مصنوعی: چهرهات آنقدر زیبا و دلرباست که زیبایی گلهای چمن را تحتالشعاع قرار داده و عقل و حوصله را از من گرفته است.
جز فتنه و آشوب ندانست دگر هیچ
چشمت که ز مردم سخن آورد، ز من بُرد
هوش مصنوعی: تنها چیزی که چشمان تو میدانند، فتنه و آشوب است و از مردم جز سخن گفتن چیزی نمیفهمی. تو با نگاهت از من دور شدهای.
ار سوخت ز خود بلبل و افروخت ز خود گل
بوی تو مگر باد صبا سوی چمن بُرد
هوش مصنوعی: اگر بلبل به خاطر عشق خود بسوزد و گل از عشق تو شعلهور شود، چه بسا بوی تو را باد صبا به باغ منتقل کند.
دست من و دامان تو قاصد که ز هجران
دور از تو رضی سر به گریبان کفن برد
هوش مصنوعی: دست من در دامن تو نشانهای از دوری و غم است که به خاطر فراق تو، سرم را در زیر کفن پنهان کردهام.
حاشیه ها
1394/02/10 03:05
منوچهر
بنظر میرسد درتایپ این بیت
هوش از سرو طاقت زدل و تاب و توان برد
اشتباهی رخ داده باشد زیرا باقافیه بیت بالا ( گلهای جمن )نمیخواند وباید باین شکل باشد
هوش ازسرو طاقت زدل و تاب زتن برد