غزل شمارهٔ ۲۳
کمر تا کی بخونم آن بت نامهربان بندد
که باشم من که بر خونم چنان سروی میان بندد
شوم قربان دمی صد ره کمان ابروانش را
هلال ابرویم هر گه، که ترکش بر میان بندد
تراوش میکند راز غمش از هر بن مویم
اگر غیرت گلو گیرد، اگر حیرت زبان بندد
الهی همچو موسی رب ارنی را نمیگویم
که مهر خامشی از لن ترانی بر میان بندد
نه از صدق و صفا رنگی، نه از مهر و وفا بویی
کسی چون دل بسرو و لاله این بوستان بندد
وفای دوستان گر با رضی این است میترسم
که دل از دوستان برگیرد و بر دشمنان بندد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کمر تا کی بخونم آن بت نامهربان بندد
که باشم من که بر خونم چنان سروی میان بندد
هوش مصنوعی: تا کی باید برای آن معشوق بیرحم گریه کنم؟ او که من را به حال خود رها کرده و در میانهٔ اشکهایم مانند یک سرو ایستاده است.
شوم قربان دمی صد ره کمان ابروانش را
هلال ابرویم هر گه، که ترکش بر میان بندد
هوش مصنوعی: من آمادهام که به خاطر لحظهای از نگاهش قربانی شوم، زیرا هر بار که کمانی از ابروانش بر سرم میگذارد، حالتی خاص به خود میگیرد که مانند تیر میزند.
تراوش میکند راز غمش از هر بن مویم
اگر غیرت گلو گیرد، اگر حیرت زبان بندد
هوش مصنوعی: غم او به قدری عمیق و منتشر است که حتی اگر غیرتم برای بیان آن به من اجازه ندهد و اگر حیرت باعث سکوت من شود، باز هم این راز از هر رشته موی من بیرون میریزد.
الهی همچو موسی رب ارنی را نمیگویم
که مهر خامشی از لن ترانی بر میان بندد
هوش مصنوعی: خداوندا، مثل موسی نمیخواهم بگویم که خودت را به من نشان بده، بلکه میخواهم سکوت و آرامش را بر دل من قرار دهی و به من کمک کنی تا با محبت و محبتورزی زندگی کنم.
نه از صدق و صفا رنگی، نه از مهر و وفا بویی
کسی چون دل بسرو و لاله این بوستان بندد
هوش مصنوعی: در اینجا شاعری از فقدان صداقت و پاکی در دنیا سخن میگوید و بیان میکند که هیچکس همچون قلبی که در میان گلها و لالهها قرار دارد، نه رنگ صداقت و پاکی دارد و نه عطری از عشق و وفاداری. این جمله نشاندهنده احساس ناامیدی از وضعیت روابط انسانی و زیباییهای درونی است.
وفای دوستان گر با رضی این است میترسم
که دل از دوستان برگیرد و بر دشمنان بندد
هوش مصنوعی: اگر وفاداری دوستان تنها با خوشنودی خودشان باشد، من نگرانم که دل از دوستان ببرم و به سوی دشمنان بگرایم.
حاشیه ها
1389/10/03 00:01
هلال ابروی من هر گه، که ترکش بر میٰان بندد
این مصرع باید به صورت زیر باشد:
هلال ابرویم هرگه ، که ترکش برمیان آید
باتشکراز زحماتی که می کشید
---
پاسخ: با تشکر، صرف نظر از سهوی که در نقل «بندد» کردهاید مطابق فرموده تصحیح شد.