گنجور

شمارهٔ ۸

سایهٔ سرو بلندت از سر من کم مباد
کو خلاصم از غم شبهای هجران کرده است
مهر گو هرگز متاب از روزن ویرانه‌ام
دردی میخانه‌ام خورشید رخشان کرده است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سایهٔ سرو بلندت از سر من کم مباد
کو خلاصم از غم شبهای هجران کرده است
هوش مصنوعی: سایهٔ بلندی که تو بر سرم داری هیچ‌گاه کم نشود، زیرا همین سایه مرا از غم شب‌های دوری تو نجات داده است.
مهر گو هرگز متاب از روزن ویرانه‌ام
دردی میخانه‌ام خورشید رخشان کرده است
هوش مصنوعی: عشق من هرگز دور نشو از نگاه ویرانه‌ام. دردی که در میخانه‌ام وجود دارد، مانند خورشید روشن و درخشان است.