گنجور

شمارهٔ ۲۶ - نامشخص

یکی شد تا به کویت بانگ زاغ و نغمهٔ بلبل
گلستان سر کوی تو با زاغ و زغن مانده

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یکی شد تا به کویت بانگ زاغ و نغمهٔ بلبل
گلستان سر کوی تو با زاغ و زغن مانده
هوش مصنوعی: دلبر ما به قدری زیباست که هر دو، زاغ و بلبل، در کنار هم آواز می‌خوانند. هرگونه صدایی از گلستان، سرشار از عشق به توست و در کوی تو، زاغ و زغن گیج و حیران مانده‌اند.

حاشیه ها

1399/12/15 01:03
ناصر

احمد آقای ترکمان
میگویی:
اگر باشی کنار من چنان چهچه زنم بر تو
که گویی لیلی و مجنون دوباره بر زمان مانده
پس لیلی و مجنون چهچه میزدند و ما بی خبر بودیم
بابا ایول

1399/12/16 22:03
nabavar

گرامی احمد ترکمان
گمان نمی کنم شما چندان با ادبیات فارسی آشنا باشی
چون هم شعری که می گویی و هم نثری که می نویسی پُر غلط است و بی معنی ست
این هم بیت دوم
یکی شد تا به کویت بانگ زاغ و نغمهٔ بلبل
گلستان سر کوی تو با زاغ و زغن مانده
نمی دانی چرا با این همه ناساز گاری ها
دو چشمانم بر آن گیسوی پُر چین و شکن مانده ؟

1399/12/16 22:03
ناصر

دست مریزاد ناباور عزیز
داشتم بیت دوم را می گفتم که شما گُل کاشتی
این هم بیت سوم 
یکی شد تا به کویت بانگ زاغ و نغمهٔ بلبل
گلستان سر کوی تو با زاغ و زغن مانده
نمی دانی چرا با این همه ناساز گاری ها
دو چشمانم بر آن گیسوی پُر چین و شکن مانده ؟
از آن روزی که ما را از سر کویت به غم راندی
دل ماتم زده بی یار و یاور ، بی وطن مانده