شمارهٔ ۲۶ - نامشخص
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
احمد آقای ترکمان
میگویی:
اگر باشی کنار من چنان چهچه زنم بر تو
که گویی لیلی و مجنون دوباره بر زمان مانده
پس لیلی و مجنون چهچه میزدند و ما بی خبر بودیم
بابا ایول
گرامی احمد ترکمان
گمان نمی کنم شما چندان با ادبیات فارسی آشنا باشی
چون هم شعری که می گویی و هم نثری که می نویسی پُر غلط است و بی معنی ست
این هم بیت دوم
یکی شد تا به کویت بانگ زاغ و نغمهٔ بلبل
گلستان سر کوی تو با زاغ و زغن مانده
نمی دانی چرا با این همه ناساز گاری ها
دو چشمانم بر آن گیسوی پُر چین و شکن مانده ؟
دست مریزاد ناباور عزیز
داشتم بیت دوم را می گفتم که شما گُل کاشتی
این هم بیت سوم
یکی شد تا به کویت بانگ زاغ و نغمهٔ بلبل
گلستان سر کوی تو با زاغ و زغن مانده
نمی دانی چرا با این همه ناساز گاری ها
دو چشمانم بر آن گیسوی پُر چین و شکن مانده ؟
از آن روزی که ما را از سر کویت به غم راندی
دل ماتم زده بی یار و یاور ، بی وطن مانده