شمارهٔ ۲۵ - غزل چه شود اگر که بری ز دل همه دردهای نهانیم
چه شود اگر که بری ز دل همه دردهای نهانیم
به کرشمههای نهانی و به تفقدات زبانیم
نه به ناز تکیه کند گلی نه به ناله دلشده بلبلی
تو اگر به طرف چمن دمی بنشینی و بنشانیم
ز غم تو خون دل ناتوان، ز جفات رفته ز تن توان
به لب است جان و تو هر زمان، ستمی ز نو برسانیم
ز سحاب لطف تو گر نمی، برسد به نخل امید من
نه طمع ز ابر بهاری و نه زیان ز باد خزانیم
بودم چو رشحه دلی غمین، الم و فراق تو در کمین
نشوی به درد و الم قرین، گر از این الم برهانیم
شمارهٔ ۲۴ - از یک غزل: نکشد دل به جز آن سرو قدم جای دگرشمارهٔ ۲۶ - نامشخص: یکی شد تا به کویت بانگ زاغ و نغمهٔ بلبل
اطلاعات
وزن: متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چه شود اگر که بری ز دل همه دردهای نهانیم
به کرشمههای نهانی و به تفقدات زبانیم
هوش مصنوعی: چی میشه اگر همه دردهای پنهانیام را از دل بیرون بریزی، با لطافتهای نهانی و با توجههای زبانت؟
نه به ناز تکیه کند گلی نه به ناله دلشده بلبلی
تو اگر به طرف چمن دمی بنشینی و بنشانیم
هوش مصنوعی: نه گلی به زیبایی خود مغرور است و نه بلبل به ناله و زاریاش دلخوش. تو فقط کافی است که لحظهای به چمن بنشینی و در آنجا شادی و زندگی را ببینی.
ز غم تو خون دل ناتوان، ز جفات رفته ز تن توان
به لب است جان و تو هر زمان، ستمی ز نو برسانیم
هوش مصنوعی: از دلتنگی تو، دل ناتوانم به اندازهای خون گریسته که به زودی جانم از شدت رنج به لب رسیده است و تو هر بار به نوعی دیگری بر من ظلم میکنی.
ز سحاب لطف تو گر نمی، برسد به نخل امید من
نه طمع ز ابر بهاری و نه زیان ز باد خزانیم
هوش مصنوعی: اگر لطف تو همچنان بر من نبارد، نه به باران بهاری امیدی دارم و نه از وزش باد خزان و آسیب آن نگرانم.
بودم چو رشحه دلی غمین، الم و فراق تو در کمین
نشوی به درد و الم قرین، گر از این الم برهانیم
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از حالتی ناراحت و غمگین صحبت میکند، مانند یک قطره اشک که در انتظار درد و جدایی محبوبش است. او بیان میکند که این درد و رنج همیشه در کمین است و نمیتواند از آن رهایی یابد، مگر اینکه از این عذاب و غم فرار کند.
حاشیه ها
1388/02/01 16:05
این غزل با غزل معروف پدر رشحه (هاتف اصفهانی) با مطلع:
به حریم خلوت خود شبی چه شود نهفته بخوانیم
به کنار من بنشینی و به کنار خود بنشانیم
هموزن و قافیه است و رشحه آن را در استقبال از پدرش سروده.