شمارهٔ ۱۶ - از یک قصیده
ای ضیاء السلطنه ای بانوی گیتی مدار
ای ضیاء دولت شاهی ز رویت آشکار
هر کجا شخصت سپهر اندر سپهر آمد حیا
هر کجا ذاتت جهان اندر جهان آمد وقار
پیش خرگاه جلالت خرگه افلاک پست
پیش خورشید جمالت چهرهٔ خورشید تار
خاک را از تکیه حلمش به تن باشد سکون
چرخ را از لطمهٔ عزمش به سر باشد دوار
آنکه از وی یافت کاخ کفر و ذلت انهدام
آنکه از وی گشت کار ملک و ملت استوار
شمارهٔ ۱۵ - از یک قصیده: تو آن شهریاری که از آستینتشمارهٔ ۱۷ - مطلع یک غزل: همی ریزد به روی یکدگر دلهای مجروحان
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای ضیاء السلطنه ای بانوی گیتی مدار
ای ضیاء دولت شاهی ز رویت آشکار
هوش مصنوعی: ای نور سلطنت، ای بانوی دنیا، ای روشنی بخش دولت شاهی که از چهرهات نمایان است.
هر کجا شخصت سپهر اندر سپهر آمد حیا
هر کجا ذاتت جهان اندر جهان آمد وقار
هوش مصنوعی: هر جا که شخصیت و عظمت تو در آسمانها نمایان شود، حیا و شرم نیز در آن جا بروز پیدا میکند. و هر زمان که وجود تو در سطح جهانی و در گستره بزرگتری ظاهر گردد، آرامش و وقار نیز همراه تو خواهد بود.
پیش خرگاه جلالت خرگه افلاک پست
پیش خورشید جمالت چهرهٔ خورشید تار
هوش مصنوعی: در مقابل عظمت و شکوه تو، حتی آسمانها نیز در مقایسه با تو کوچک و ناچیز به نظر میرسند؛ و در مقابل زیبایی تو، چهره خورشید هم کمرنگ و کمفروغ مینماید.
خاک را از تکیه حلمش به تن باشد سکون
چرخ را از لطمهٔ عزمش به سر باشد دوار
هوش مصنوعی: خاک به دلیل صبوری و بردباری او آرامش دارد و حرکت چرخ زمان هم به خاطر اراده و عزمی که او دارد، ادامه پیدا میکند.
آنکه از وی یافت کاخ کفر و ذلت انهدام
آنکه از وی گشت کار ملک و ملت استوار
هوش مصنوعی: آن کسی که موجب ویرانی و نابودی بناهای کفر و ذلت است، همان کسی است که باعث ثبات و استواری کشور و ملت میشود.