قطعهٔ ۵ - ابنای روزگار
یاری از ناکسان امید مدار
ای که با خوی زشت یار نهای
سگدلان لقمهخوار یکدیگرند
خون خوری گر از آن شمار نهای
همچو صبحت شود گریبان چاک
ای که چون شب سیاهکار نهای
پایمال خسان شوی چون خاک
گر جهانسوز چون شرار نهای
ره نیابی به گنجخانه بخت
جانگزا گر به سان مار نهای
تا چو گل شیوهات کمآزاری است
ایمن از رنج نیش خار نهای
روزگارت به جان بود دشمن
ای که همرنگ روزگار نهای
قطعهٔ ۴ - شاخک شمعدانی: تو ای بیبها شاخک شمعدانیقطعهٔ ۶ - موی سپید: رهی به گونه چون لاله برگ غره مباش
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: تبیان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
قطعهٔ ۵ - ابنای روزگار به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1388/10/30 22:12
نگین شکروی
بادرودوسپاس فراوان
بیت اول "یاری از ناکسان..." وبیت دوم "سگدلان " و "یکدگرند" وبیت سوم "همچو صبحت شود گریبان..." صحیح است
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
1397/06/04 15:09
میثم هدا
درود و مهر و ادب
بعد از بیت پنجم بیت زیر هست که شما حذف کرده اید:
طعمه ی دیو و دد شوی گر زآنک
مردم اوبار و دیو سار نه ای...
مردم اوبار : مردم خوار