گنجور

قطعهٔ ۴۵ - کالای بی‌بها

سراینده‌ای، پیش داننده‌ای
فغان کرد از جور خونخواره دزد
که از نظم و نثرم، دو گنجینه بود
ربود از سرایم ستمکاره دزد
بنالید مسکین: که بیچاره من
بخندید دانا: که بیچاره دزد!

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: تبیان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سراینده‌ای، پیش داننده‌ای
فغان کرد از جور خونخواره دزد
هوش مصنوعی: شاعر با صدای بلند و ناله‌ای از ظلم و ستم دزد خون‌خواری شکایت می‌کند و از خدا کمک می‌طلبد.
که از نظم و نثرم، دو گنجینه بود
ربود از سرایم ستمکاره دزد
هوش مصنوعی: ظالمی که به خانه‌ام آمد، دو گنجینه ارزشمند از شعر و نثرم را دزدید و از من گرفت.
بنالید مسکین: که بیچاره من
بخندید دانا: که بیچاره دزد!
هوش مصنوعی: مسکین و بیچاره، از حال و روز خود می‌نالد و گلایه دارد، اما فردی که دانا و باخبر است، می‌خندد و به اوضاع تلخ و سخت زندگی او می‌نگرد و این را نوعی معضل می‌داند که شامل حال دزدان نیز می‌شود. این نشان‌دهنده‌ی تضاد بین احساس گناه یا رنج مسکین و بی‌خیالی یا تمسخر دانایان است.

خوانش ها

قطعهٔ ۴۵ - کالای بی‌بها به خوانش عندلیب