گنجور

قطعهٔ ۲۰ - حق رأی

جان بابا، هرشب این دیوانه‌دل
با من شوریده‌سر در گفت‌وگوست
کز چه دارد، مرد عامی حق رأی
لیک زن با صد هنر محروم از اوست
مرد و زن را در طبیعت فرق نیست
فرقشان در علم و فضل و خلق و خوست
مرد نادان در شمار چارپاست
مغز خالی کم‌بهاتر از کدوست
بانوی عالم به از بی‌مایه مرد
«دشمن دانا به از نادان دوست»
خار و خس را، چون در این گلشن بهاست
گل چرا بی‌قدر با صد رنگ و بوست
از چه حق رأی دادن نیستش
آن که، جان را گر بگیرد حق اوست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: تبیان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جان بابا، هرشب این دیوانه‌دل
با من شوریده‌سر در گفت‌وگوست
هوش مصنوعی: عزیزم، هر شب این عاشق مجنون با من در حال گفتگوست.
کز چه دارد، مرد عامی حق رأی
لیک زن با صد هنر محروم از اوست
هوش مصنوعی: مردان عادی ممکن است حق رأی داشته باشند، اما زنان با وجود داشتن استعدادها و هنرخای زیادی، از این حق محروم هستند.
مرد و زن را در طبیعت فرق نیست
فرقشان در علم و فضل و خلق و خوست
هوش مصنوعی: در طبیعت، مرد و زن از نظر ذات و وجود تفاوتی ندارند؛ تفاوت‌های آن‌ها در دانش، فضیلت و رفتارشان است.
مرد نادان در شمار چارپاست
مغز خالی کم‌بهاتر از کدوست
هوش مصنوعی: انسان نادان به اندازه‌ی یک حیوان بی‌فایده است و مغز خالی او ارزشش کمتر از یک کدو است.
بانوی عالم به از بی‌مایه مرد
«دشمن دانا به از نادان دوست»
هوش مصنوعی: بهتر است که انسان با یک دشمن عاقل و آگاه در ارتباط باشد تا با یک دوست نادان و بی‌تجربه. در واقع، دانایی و آگاهی اهمیت بیشتری دارد تا تنها دوستی بدون شناخت و درک.
خار و خس را، چون در این گلشن بهاست
گل چرا بی‌قدر با صد رنگ و بوست
هوش مصنوعی: در این باغ زیبا، حتی خار و علف هم ارزش و بهایی دارند، پس چرا باید گل با این همه زیبایی و عطر کم‌ارزش به نظر برسد؟
از چه حق رأی دادن نیستش
آن که، جان را گر بگیرد حق اوست
هوش مصنوعی: چرا کسی که جان را می‌گیرد، حق رأی دادن ندارد؟

خوانش ها

قطعهٔ ۲۰ - حق رأی به خوانش عندلیب