شمارهٔ ۷ - ندامت عاشق
دل زودباورم را به کرشمه ای ربودی
چو نیاز ما فزون شد تو نیاز خود فزودی
بهم الفتی گرفتیم ولی رمیدی از ما
من و دل همان که بودیم و تو آن نه ای که بودی
من از آن کشم ندامت که تو را نیازمودم
تو چرا ز من گریزی که وفایم آزمودی
ز درون بود خروشم ولی از لب خموشم
نه حکایتی شنیدی نه شکایتی شنودی
چمن از تو خرم ای اشک روان که جویباری
خجل از تو چشمه، ای چشم رهی
چشم رهی که زنده رودی
شمارهٔ ۶ - گلبرگ: ز خون رنگین بود چون لاله دامانی که من دارمشمارهٔ ۸ - بوی عاشق: در پیش بی دردان چرا فریاد بی حاصل کنم
اطلاعات
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
منبع اولیه: تبیان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل زودباورم را به کرشمه ای ربودی
چو نیاز ما فزون شد تو نیاز خود فزودی
هوش مصنوعی: دل حساس و زودباورم را با یک نگاه و اشاره به دست آوردی، اما وقتی که خواستههای ما بیشتر شد، تو هم به خواستههای خودت افزودی.
بهم الفتی گرفتیم ولی رمیدی از ما
من و دل همان که بودیم و تو آن نه ای که بودی
هوش مصنوعی: ما به هم نزدیک شدیم، اما تو از ما دور شدی. من و دلم همانطور که بودیم باقیماندیم، اما تو دیگر آن کسی نیستی که قبلاً بودی.
من از آن کشم ندامت که تو را نیازمودم
تو چرا ز من گریزی که وفایم آزمودی
هوش مصنوعی: من از این موضوع احساس پشیمانی میکنم که تو را در زندگی خود تجربه نکردم، اما چرا از من دوری میکنی در حالی که وفاداریام را سنجیدهای؟
ز درون بود خروشم ولی از لب خموشم
نه حکایتی شنیدی نه شکایتی شنودی
هوش مصنوعی: درونم پر از التهاب و هیجان است، اما از زبانم صدایی بیرون نمیآید. نه داستانی برای گفتن دارم و نه شکایتی برای بیان کردن.
چمن از تو خرم ای اشک روان که جویباری
خجل از تو چشمه، ای چشم رهی
هوش مصنوعی: ای اشک جاری، تو به چمن زندگی حیات و شادابی میبخشی. چشمهای که از تو میریزد، حتی رود را شرمنده میکند. ای چشمی که به دنبال راه هستی.
چشم رهی که زنده رودی
هوش مصنوعی: چشمی که به سمت یک جریان زنده و پرتحرک مینگرد.