گنجور

شمارهٔ ۶ - گلبرگ

ز خون رنگین بود چون لاله دامانی که من دارم
بود صدپاره همچون گل گریبانی که من دارم
مپرس ای هم‌نشین احوال زار من که چون زلفش، که چون زلفش
پریشان گردی از حال پریشانی که من دارم، که من دارم
ندارد صبح روشن روی خندانی که او دارد، که او دارد
ندارد ابر نیسان چشم گریانی که من دارم، که من دارم
غم عشق تو هر دم آتشی در دل برافروزد
بسوزد خانه را ناخوانده مهمانی که من دارم
رهی از موج گیسویی دلم چون اشک می‌ریزد
به مویی بسته امشب رشتهٔ جانی رشتهٔ جانی که من دارم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: تبیان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز خون رنگین بود چون لاله دامانی که من دارم
بود صدپاره همچون گل گریبانی که من دارم
هوش مصنوعی: دامنی که من دارم، به رنگ خون است و به زیبایی لاله، در حالی که به شدت پاره پاره شده، درست مثل گلی که دامنش چاک‌های زیادی دارد.
مپرس ای هم‌نشین احوال زار من که چون زلفش، که چون زلفش
پریشان گردی از حال پریشانی که من دارم، که من دارم
هوش مصنوعی: ای هم‌نشین، از حال زار من نپرس، چون زلف گیسوانش نامنظم و پریشان است، حال من نیز همچنان پریشان و آشفته است.
ندارد صبح روشن روی خندانی که او دارد، که او دارد
ندارد ابر نیسان چشم گریانی که من دارم، که من دارم
هوش مصنوعی: صبح روشنی که من می‌بینم هیچ شباهتی به حال و هوای شاد آن چهره ندارد. همچنین، ابرهای بارانی که من در چشمانم دارم، هیچ ارتباطی به آنچه او به همراه دارد، ندارد.
غم عشق تو هر دم آتشی در دل برافروزد
بسوزد خانه را ناخوانده مهمانی که من دارم
هوش مصنوعی: غم عشق تو هر لحظه چون آتش در دلم شعله‌ور می‌شود و می‌سوزاند خانه‌ام را مانند مهمانی ناخوانده‌ای که به یکباره وارد شده است.
رهی از موج گیسویی دلم چون اشک می‌ریزد
به مویی بسته امشب رشتهٔ جانی رشتهٔ جانی که من دارم
هوش مصنوعی: دل من مانند اشکی است که به خاطر موج گیسوی کسی می‌ریزد. امشب به کسی دلبسته‌ام و این وابستگی برای من مانند یک رشته جان است که به او مربوط می‌شود.