شمارهٔ ۴۹ - آرزو گم کرده
نه همزبانی، نه همنوایی تا به او بگویم ز عشقت حکایتی
نه مهربانی، نه چاره سازی، تا کنم از سوز پنهان شکایتی
نوای منی، بی نوای توام
بلای منی، مبتلای توام
شور و مستی، تویی تویی
نور هستی، تویی تویی
منم غباری، به کوی تو
سرود منی، چنگ و عود منی
وجود منی، تار و پود منی
جام و ساقی، تویی تویی
عشق باقی، تویی تویی
منم که مستم، به بوی تو
من که در دام هلاک افتاده ام
من که چون اشکی به خاک افتاده ام
عاشقی، دیوانه ای، افسرده جانم
بی دلی، بی حاصلی، بی آشیانم
من کیم درد آشنایی
بی نصیبی، بی نوایی
هر شب، افسانه ای دارد دل دیوانه من
بشنو ای مرغ شب، راز من و افسانه من
رهی، تا چند سوزم در دل شبها چو کوکبها
به اقبال شرر نازم، که دارد عمر کوتاهی
شمارهٔ ۴۸ - هستی: هستی ندارد بها بی عشق و مستی، مستی بود کار ما در بزم هستیشمارهٔ ۵۰ - داغ جدایی: ساقیا امشب کجایی
اطلاعات
منبع اولیه: تبیان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نه همزبانی، نه همنوایی تا به او بگویم ز عشقت حکایتی
نه مهربانی، نه چاره سازی، تا کنم از سوز پنهان شکایتی
هوش مصنوعی: نه کسی هست که با او درد دل کنم و از عشق تو داستانی بگویم، نه کسی که به من محبت کند یا راه حلی برای ناراحتیام پيدا کند تا بتوانم از سوز دل خود گله کنم.
نوای منی، بی نوای توام
بلای منی، مبتلای توام
هوش مصنوعی: تو صدای منی، بدون صدای تو حالت رنج و بیصدایی دارم. تو برای من مشکل و دردسر هستی و من به تو مبتلا هستم.
شور و مستی، تویی تویی
نور هستی، تویی تویی
هوش مصنوعی: شور و شوق زندگی و سرشت لطیف وجود توست که نور و روشنایی را به همراه دارد. تو همانی که همه چیز را درخشان میکنی و به زندگی معنا میبخشی.
منم غباری، به کوی تو
هوش مصنوعی: من مانند یک غبار در کوی تو هستم.
سرود منی، چنگ و عود منی
وجود منی، تار و پود منی
هوش مصنوعی: تو سرود منی، تو موسیقی منی، تو همه وجود منی و تو ریشه و بنیاد منی.
جام و ساقی، تویی تویی
عشق باقی، تویی تویی
هوش مصنوعی: بهشته واقعی و لذتهای زندگی، در وجود تو نهفته است. عشق و محبت نیز در تو تجلی یافته است.
منم که مستم، به بوی تو
هوش مصنوعی: من در شوق و سرمستی، تحت تأثیر عطرت هستم.
من که در دام هلاک افتاده ام
من که چون اشکی به خاک افتاده ام
هوش مصنوعی: من که در حال سقوط و نابودی هستم، مانند اشکی هستم که بر زمین افتاده است.
عاشقی، دیوانه ای، افسرده جانم
بی دلی، بی حاصلی، بی آشیانم
هوش مصنوعی: عاشق هستم، ناامید و دچار جنون. روحی افسرده دارم و بدون عشق، بیثمر و بیخانمانم.
من کیم درد آشنایی
بی نصیبی، بی نوایی
هوش مصنوعی: من کسی هستم که با درد آشنا هستم و زندگیام پر از سختی و فقر است.
هر شب، افسانه ای دارد دل دیوانه من
بشنو ای مرغ شب، راز من و افسانه من
هوش مصنوعی: دل پرهیا و سرشار از خیال من هر شب داستانی دارد. ای مرغ شب، به سخنان من و قصه هایم گوش کن.
رهی، تا چند سوزم در دل شبها چو کوکبها
به اقبال شرر نازم، که دارد عمر کوتاهی
هوش مصنوعی: تا کی در دل شبها بسوزم مثل ستارهها؟ به خوشبختی آتشین خود افتخار میکنم که عمرش کوتاه است.