شمارهٔ ۴۷ - آزاده
با آن که همچون اشک غم بر خاک ره افتاده ام من
با آن که هر شب ناله ها چون مرغ شب سر داده ام من
در سر ندارم هوسی، چشمی ندارم به کسی، آزاده ام من
با آن که از بی حاصلی سر در گریبانم چو گل
شادم که از روشن دلی پاکیزه دامانم چو گل
خندان لب و خونین جگر مانند جام باده ام آزاده ام من
یا رب چون من افتاده ای کو؟
افتاده آزاده ای کو؟
تا رفته از جانم برون سودای هستی،
آسوده ام آسوده از غوغای هستی
گلبانگ مستی آفرین همچون رهی سر داده ام من
مرغ شب آهنگم ولی در دام غم افتاده ام من
خندان لب و خونین جگر مانند جام باده ام، آزاده ام من
شمارهٔ ۴۶ - دیدی که رسوا شد دلم: دیدی که رسوا شد دلمشمارهٔ ۴۸ - هستی: هستی ندارد بها بی عشق و مستی، مستی بود کار ما در بزم هستی
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
منبع اولیه: تبیان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با آن که همچون اشک غم بر خاک ره افتاده ام من
با آن که هر شب ناله ها چون مرغ شب سر داده ام من
هوش مصنوعی: با اینکه من مانند اشکهای غم بر زمین افتادهام و هر شب نالههایی میزنم مثل بلبلان شب.
در سر ندارم هوسی، چشمی ندارم به کسی، آزاده ام من
هوش مصنوعی: من هیچ هوس و خواهشی در دل ندارم و به کسی چشم دوختهام نیستم. من انسان آزادهای هستم.
با آن که از بی حاصلی سر در گریبانم چو گل
شادم که از روشن دلی پاکیزه دامانم چو گل
هوش مصنوعی: با اینکه در ناامیدی و حس عدم موفقیت غرق شدهام، اما مانند گل شادابم، زیرا دل روشنی دارم و دستهایم پاک و معصوم است.
خندان لب و خونین جگر مانند جام باده ام آزاده ام من
هوش مصنوعی: من با لبخندی بر چهره و دلزخمی که دارم، همچون جامی مملو از شراب، آزاد و رها هستم.
یا رب چون من افتاده ای کو؟
افتاده آزاده ای کو؟
هوش مصنوعی: پروردگارا، چرا من که به زمین افتادهام، کسی را نمیبینم؟ آیا آزادی که در چنین حالتی قرار دارد، کجاست؟
تا رفته از جانم برون سودای هستی،
آسوده ام آسوده از غوغای هستی
هوش مصنوعی: وقتی که عشق و شوق زندگی از وجودم رفته، خیال راحتی دارم و از هیاهوی دنیا در آسایش هستم.
گلبانگ مستی آفرین همچون رهی سر داده ام من
مرغ شب آهنگم ولی در دام غم افتاده ام من
هوش مصنوعی: آوای شاداب و سرمست کنندهای را بلند کردهام، مانند کسی که راه را نشان میدهد. من یک پرنده شبزندهدار هستم، اما در چنگال اندوه گرفتار شدم.
خندان لب و خونین جگر مانند جام باده ام، آزاده ام من
هوش مصنوعی: من مانند جام بادهای هستم که لبخند میزنم اما در درونم احساس درد و رنج دارم. من آزاد و رها هستم.