شمارهٔ ۴۶ - دیدی که رسوا شد دلم
دیدی که رسوا شد دلم
غرق تمنا شد دلم
دیدی که من با این دل بی آرزو عاشق شدم
با آن همه آزادگی، بر زلف او عاشق شدم
ای وای اگر صیاد من
غافل شود از یاد من
قدرم نداند
فریاد اگر، از کوی خود
وز رشته گیسوی خود
بازم رهاند.
دیدی که رسوا شد دلم
غرق تمنا شد دلم
در پیش بی دردان چرا؟ فریاد بی حاصل کنم
گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحب دل کنم
وای به دردی که درمان ندارد
فتادم به راهی که پایان ندارد
از گل شنیدم بوی او، مستانه رفتم سوی او
تا چون غبار کوی او، در کوی جان منزل کنم
وای ز دردی که درمان ندارد!
فتادم به راهی که پایان ندارد
دیدی که رسوا شد دلم
غرق تمنا شد دلم
دیدی که در گرداب غم، از فتنه گردون، رهی!
افتادم و سرگشته چون امواج دریا شد دلم
دیدی که رسوا شد دلم
غرق تمنا شد دلم
شمارهٔ ۴۵ - بهار شادی: سوی بستان شد ز نو وزان باد بهاریشمارهٔ ۴۷ - آزاده: با آن که همچون اشک غم بر خاک ره افتاده ام من
اطلاعات
منبع اولیه: تبیان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دیدی که رسوا شد دلم
غرق تمنا شد دلم
هوش مصنوعی: دیدی که دل من چگونه در حسرت و آرزو غرق شد و رسوا شد؟
دیدی که من با این دل بی آرزو عاشق شدم
با آن همه آزادگی، بر زلف او عاشق شدم
هوش مصنوعی: دیدی که چگونه با دلی بدون آرزو، عاشق شدم؟ حتی با وجود اینکه آزاد و رها بودم، همچنان به زلف او دل باختم.
ای وای اگر صیاد من
غافل شود از یاد من
هوش مصنوعی: اگر شکارچیام فراموشم کند، و از یاد نبرد، وای بر من!
قدرم نداند
هوش مصنوعی: هر کسی ارزش و مقام خود را نمیداند.
فریاد اگر، از کوی خود
وز رشته گیسوی خود
هوش مصنوعی: اگر صدایی از من بلند شود، از کوچه خودم و از روی گیسوان خودم خواهد بود.
بازم رهاند.
هوش مصنوعی: او بار دیگر نجات میدهد.
دیدی که رسوا شد دلم
غرق تمنا شد دلم
هوش مصنوعی: دیدی که دل من چطور به شدت به عشق افتاده و آشکارا در آرزوها غرق شده است؟
در پیش بی دردان چرا؟ فریاد بی حاصل کنم
گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحب دل کنم
هوش مصنوعی: چرا در حضور افرادی که درد و رنج را نمیفهمند، فریاد بیفایده بزنم؟ اگر شکایتی از دل دارم، بهتر است آن را با کسی که دلش را میشناسم، در میان بگذارم.
وای به دردی که درمان ندارد
فتادم به راهی که پایان ندارد
هوش مصنوعی: درمانی برای این درد نداشتهام و به راهی افتادهام که هیچ انتهایی ندارد.
از گل شنیدم بوی او، مستانه رفتم سوی او
تا چون غبار کوی او، در کوی جان منزل کنم
هوش مصنوعی: از گل بوی محبوب را حس کردم و با حالتی سرمست و شاداب به سوی او حرکت کردم تا همچون غبار در کوی او جاویدان شوم و در جانم بساط حضورش را بر پا کنم.
وای ز دردی که درمان ندارد!
فتادم به راهی که پایان ندارد
هوش مصنوعی: به درد و رنجی دچار شدهام که هیچ دارویی برایش نیست و در مسیری قدم گذاشتهام که هیچ مقصدی برایش وجود ندارد.
دیدی که رسوا شد دلم
غرق تمنا شد دلم
هوش مصنوعی: آیا دیدی که دلم چقدر در آرزوها غرق شده و رسوا شده است؟
دیدی که در گرداب غم، از فتنه گردون، رهی!
افتادم و سرگشته چون امواج دریا شد دلم
هوش مصنوعی: دیدی که در مشکلات و غمها، به خاطر موقعیتهای نامساعد گرفتار شدم و دلم مانند امواج دریا سرگردان و آشفته است؟
دیدی که رسوا شد دلم
غرق تمنا شد دلم
هوش مصنوعی: دیدی که دلم چطور در آرزوها غرق شد و رسوا گشت؟
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
"دیدی که رسوا شد دلم"
با صدای علیرضا قربانی (آلبوم رفتم و بار سفر بستم)
حاشیه ها
1402/09/19 15:12
یاس
درود بر بزرگواران.
این ترانه توسط مرحوم بانو مرضیه، مرحوم جهــان، آقایان علیرضا افتخاری، علیرضا قربانی و اخیرأتوسط راغب اجرا شده است. بدون شک زیباترین اجرا از بانو مرضیه در تصنیفی از استاد علی تجویدی در دستگاه دشتی می باشد و ازبین آقایان بنده اجرای جهــان را بیش از بقیه پسندیدم.