گنجور

شمارهٔ ۳۸ - نوای نی

چنانم بانگ نی آتش بر جان زد
که گویی کس آتش بر نیستان زد
مرا در دل عمری سوز غم پنهان بود
نوای نی امشب بر آن دامان زد
نی محزون داغ مرا، تازه تر از لاله کند
ز جدایی ها، چو شکایت کند و ناله کند
که به جانش آتش، هجر یاران زد
به کجایی ای گل من؟
که همچو نی بنالد ز غمت دل من
جز ناله دل نبود
در عشقت حاصل من
گذری، به سرم، نظری بر چشم ترم
کز غم تو قلب رهی خون شد و از دیده برون شد
نوای نی گوید:
کز عشقت چون شد

اطلاعات

منبع اولیه: تبیان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چنانم بانگ نی آتش بر جان زد
که گویی کس آتش بر نیستان زد
هوش مصنوعی: صدای نی به قدری دل‌انگیز و سوزناک است که به انسان احساس می‌دهد گویی کسی آتش به نی‌زار زده و آتش آن، روح و جان او را می‌سوزاند.
مرا در دل عمری سوز غم پنهان بود
نوای نی امشب بر آن دامان زد
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که در دل من درد و غم پنهان شده، اما امشب صدای نی به آن غم اشاره کرد و آن را به یادم آورد.
نی محزون داغ مرا، تازه تر از لاله کند
ز جدایی ها، چو شکایت کند و ناله کند
هوش مصنوعی: نی، با صدای غم‌انگیزش راز دلم را به گوش می‌رساند و احساساتم را تازه و زنده‌تر از رنگ لاله نشان می‌دهد. وقتی از جدایی شکایت می‌کند و ناله سر می‌دهد، درد و رنج من را عمیق‌تر می‌کند.
که به جانش آتش، هجر یاران زد
هوش مصنوعی: آتش جدایی دوستان به جانش آسیب زده است.
به کجایی ای گل من؟
که همچو نی بنالد ز غمت دل من
هوش مصنوعی: به کجا می‌روی ای گل من؟ که دل من همچون نی به خاطر غم تو ناله می‌کند.
جز ناله دل نبود
در عشقت حاصل من
هوش مصنوعی: در عشق تو، تنها صدای ناله و اندوه دل من باقی مانده است.
گذری، به سرم، نظری بر چشم ترم
کز غم تو قلب رهی خون شد و از دیده برون شد
هوش مصنوعی: گذری به من نگاهی بینداز، به چشمان غمگینم که به خاطر عشق تو قلبم را خونین کرده و اشکهایم روان شده است.
نوای نی گوید:
کز عشقت چون شد
هوش مصنوعی: صدای نی می‌گوید: از محبت و عشق تو چگونه دلم دگرگون شده است.