شمارهٔ ۳۷ - شب جوانی (همایون)
تا به کی از این دلآزاریها
کار بیدلان، بود زاریها
خونینتر از لاله و گل، دل از وفاداری شد
جز غم ندیدم ثمری
از این وفاداریها
ای شعلهٔ مهر و وفا
آفت جان و تنی
چندان بلای تن و جان
آتش به دلها فکنی
ای خاک پایت تاج سر من
بر خاک راهی، گاهی نگاهی، ای دلبر من دور
دور از تو ریزد، چشم تر من، خونابه دل در ساغر من
بازآ که بیرویت، بهار عمرم دی شد، شب جوانی طی شد
شمارهٔ ۳۶ - امید زندگانی (ماهور): از بوسه ای زنده ام کن، ای امید زندگانی، وصلت جوانی فزاید، ای مایه جوانیشمارهٔ ۳۸ - نوای نی: چنانم بانگ نی آتش بر جان زد
اطلاعات
منبع اولیه: تبیان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا به کی از این دلآزاریها
کار بیدلان، بود زاریها
هوش مصنوعی: تا کی باید از این دردهای دل رنج ببریم و بیدلان از بیقراریها ناله کنند؟
خونینتر از لاله و گل، دل از وفاداری شد
هوش مصنوعی: دل به خاطر وفاداری، از لاله و گل، آزار بیشتری دیده و غمزدهتر شده است.
جز غم ندیدم ثمری
از این وفاداریها
هوش مصنوعی: تنها چیزی که از این وفاداریها به دست نیاوردم، غم و ناراحتی بوده است.
ای شعلهٔ مهر و وفا
آفت جان و تنی
هوش مصنوعی: ای شعلهٔ محبت و صداقت، تو روشنیبخش جان و وجود من هستی.
چندان بلای تن و جان
آتش به دلها فکنی
هوش مصنوعی: تو به قدری درد و رنج به وجود میآوری که آتش در دلها شعلهور میشود.
ای خاک پایت تاج سر من
بر خاک راهی، گاهی نگاهی، ای دلبر من دور
هوش مصنوعی: ای زمین زیر پای تو، تاجی بر سر من است. گاهی با نگاهی به من بنگر، ای معشوق دور از دسترس من.
دور از تو ریزد، چشم تر من، خونابه دل در ساغر من
بازآ که بیرویت، بهار عمرم دی شد، شب جوانی طی شد
هوش مصنوعی: چشمهای من به خاطر دوری تو پر از اشک است و دل شکستهام در دل شیشهای ریخته شده. برگرد که بدون تو، بهار زندگیام به پایان رسیده و جوانیام سپری شده است.