گنجور

شمارهٔ ۳ - دامن عاشق

تا دامن از من کشیدی
ای سرو سیمین تن من
هر شب ز خونابه دل
پرگل بود دامن من
بنشین چو گل در کنارم
تا بشکفد گل ز خارم
ای روی تو لاله زارم
وی موی تو سوسن من
ای جان و دل مسکن تو
خون گریم از رفتن تو
دست من و دامن تو
اشک غم و دامن من
ای گریه دل را صفا ده
رنگی به رخسار ما ده
خاکم به باد فنا ده
ای سیل بنیان کن من
وی مرغ شب همرهی کن
زاری به حال رهی کن
تا بر دلم رحمت آرد
صیاد صیدافکن من

اطلاعات

وزن: مستفعلن فاعلاتن مستفعلن فاعلاتن
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: تبیان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا دامن از من کشیدی
ای سرو سیمین تن من
هوش مصنوعی: وقتی تو دامن خود را از من کنار کشیدی، ای زیبای خوش اندام، وجود من تحت تأثیر قرار گرفت.
هر شب ز خونابه دل
پرگل بود دامن من
هوش مصنوعی: هر شب دل من از غم و اندوه لبریز می‌شود و این حس و حال به دامنم می‌نشیند.
بنشین چو گل در کنارم
تا بشکفد گل ز خارم
هوش مصنوعی: بنشین و مثل گل آرام کنارم باش تا من هم از رنج‌ها و مشکلاتم عبور کرده و شکوفا شوم.
ای روی تو لاله زارم
وی موی تو سوسن من
هوش مصنوعی: روی تو همچون گلزار پر از لاله است و موهای تو به زیبایی سوسن می‌ماند.
ای جان و دل مسکن تو
خون گریم از رفتن تو
هوش مصنوعی: ای جان و دل، تو خانه‌ی منی و من از رفتنت به شدت غمگین و نزارم.
دست من و دامن تو
اشک غم و دامن من
هوش مصنوعی: دست من درگیر احساساتی است که دامن تو را تحت تأثیر قرار داده و دامن من نیز مملو از اندوه و tristeza است. این دو دامن به نوعی به هم متصل هستند و نمایانگر اشتراک احساسات ماست.
ای گریه دل را صفا ده
رنگی به رخسار ما ده
هوش مصنوعی: ای اشک، به دل ما آرامش بده و رنگ و زیبایی به چهره ما ببخش.
خاکم به باد فنا ده
ای سیل بنیان کن من
هوش مصنوعی: ای سیل ویرانگر، بگذار که خاک من در باد پراکنده شود.
وی مرغ شب همرهی کن
زاری به حال رهی کن
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر از مرغ شب درخواست می‌کند تا به او کمک کند و با احساساتی غم‌انگیز به حال و وضعیت خود بپردازد. به نوعی او به دنبال همراهی و همدردی است تا در تاریکی و غم شب تنها نباشد.
تا بر دلم رحمت آرد
صیاد صیدافکن من
هوش مصنوعی: تا صیاد قلب من را به رحمت بگیرد و به دام محبت بیندازد.

حاشیه ها

1402/11/19 11:02
محمد اردستانی

تا بر دلم ره نتابد, صیاد صیدافکن من...