گنجور

شمارهٔ ۲ - یاری عاشق

بخت نافرجام اگر با عاشقان، با عاشقان یاری کند
یار عاشق سوز ما «ترک دلارایی کند»
چاره ساز اهل دل باشد می اندیشه سوز
کو قدح، کو قدح فارغم از رنج از رنج هشیاری کند
دام صیاد از چمن دلخواه تر باشد مرا، دلخواه تر باشد مرا
من نه آن مرغم، من نه آن مرغم که فریاد از گرفتاری کند
عشق روزافزون من، از بی وفایی های اوست
می گریزم، می گریزم گر بمن روزی وفاداری کند
گوهر گنجینه عشقم از روشن دلی
بین خوبان کیست تا ما را خریداری کند

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: تبیان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بخت نافرجام اگر با عاشقان، با عاشقان یاری کند
یار عاشق سوز ما «ترک دلارایی کند»
هوش مصنوعی: اگر سرنوشت شوم با عاشقان همدلی کند، محبوب عاشق ما را از خوشی و لذت محروم می‌کند.
چاره ساز اهل دل باشد می اندیشه سوز
کو قدح، کو قدح فارغم از رنج از رنج هشیاری کند
هوش مصنوعی: مشکل‌گشا برای دل‌های پرهیجان، در می‌خوردن است. کجا همان پیاله که می‌تواند از رنج و درد آگاهی دور کند؟
دام صیاد از چمن دلخواه تر باشد مرا، دلخواه تر باشد مرا
من نه آن مرغم، من نه آن مرغم که فریاد از گرفتاری کند
هوش مصنوعی: دام صیاد برای من از گلزار دل‌انگیز، جذاب‌تر است. من آن پرنده‌ای نیستم که از زجر و زحمتش ناله کند.
عشق روزافزون من، از بی وفایی های اوست
می گریزم، می گریزم گر بمن روزی وفاداری کند
هوش مصنوعی: عشق روز به روز من بیشتر می‌شود و این به خاطر بی‌وفایی‌های اوست. من از این وضعیت فرار می‌کنم و اگر او روزی به من وفادار باشد، باز هم می‌گریزم.
گوهر گنجینه عشقم از روشن دلی
بین خوبان کیست تا ما را خریداری کند
هوش مصنوعی: در دل من عشق گنجینه‌ای ارزشمند نهفته است، اما کسی از میان خوبان و با دل روشن نیست که آن را بخرد و به ارزشش پی ببرد.