شمارهٔ ۲۵ - مست از شراب (دستگاه همایون)
مست از شراب نوشین
جانا بیا و بنشین
یک شب به محفل من
ای شادی دل من
دور از لب خندان تو
میگریم از هجران تو
اشک غم و دامان من
دست من و دامان تو
در آتشم، وای، وای
چه میکشم وای، وای
روشنگر ویرانه ام کو؟
شمعم ولی پروانه ام کو
در سینه سوزد دل بی قرارم
صبری که خواهی ندارم، ندارم
در صبح امید ما، تویی تو
افسونگر دلها، تویی تو
عشق من و آرام جانم
تنها تویی تنها تویی تو
دور از لب خندان تو
میگریم از هجران تو
اشک غم و دامان من
دست من و دامان تو
شمارهٔ ۲۴ - دریای غم: با عاشقان ای گل سر یاری نداریشمارهٔ ۲۶ - شور: وفا با تو ای مه روا نبود، که سنگین دلان را وفا نبود
اطلاعات
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: تبیان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مست از شراب نوشین
جانا بیا و بنشین
هوش مصنوعی: عشق بازی کن، بیا و بیپروا کنار ما بنشین.
یک شب به محفل من
ای شادی دل من
هوش مصنوعی: یک شب به دور همی من بیای و خوشحالی من را افزایش بده.
دور از لب خندان تو
میگریم از هجران تو
هوش مصنوعی: از لب خندان تو دور هستم و به خاطر بینصیب بودن از حضورت، گریه میکنم.
اشک غم و دامان من
دست من و دامان تو
هوش مصنوعی: اشکهای غم در دامان من است و دامن تو در دست من قرار دارد.
در آتشم، وای، وای
چه میکشم وای، وای
هوش مصنوعی: در آتش سوزان هستم و از درد و رنجی که میبرم، بسیار نالانم.
روشنگر ویرانه ام کو؟
شمعم ولی پروانه ام کو
هوش مصنوعی: من روشنیبخش این ویرانهام، اما پروانهای که دور شمع بچرخد، کجاست؟
در سینه سوزد دل بی قرارم
صبری که خواهی ندارم، ندارم
هوش مصنوعی: دل ناآرام من در درونم میسوزد و من هیچگونه صبری که به آن احتیاج دارم، ندارم.
در صبح امید ما، تویی تو
افسونگر دلها، تویی تو
هوش مصنوعی: در صبحی که مملو از امید است، تو همان کسی هستی که دلها را میربایی و جذبهات همهجا را پر کرده است.
عشق من و آرام جانم
تنها تویی تنها تویی تو
هوش مصنوعی: عشق و آرامش من فقط تو هستی، و هیچ کس دیگری نیست.
دور از لب خندان تو
میگریم از هجران تو
هوش مصنوعی: دور از لبخند زیبا و خندان تو، به خاطر دوریات با دلتنگی اشک میریزم.
اشک غم و دامان من
دست من و دامان تو
هوش مصنوعی: من در اندوه خود اشک میریزم و تو در کنار من هستی.