شمارهٔ ۲۴ - دریای غم
با عاشقان ای گل سر یاری نداری
گویم اگر بوی وفاداری نداری
دامن ز مهر و محبت کشیدم، کز مهربانی، در زندگانی، سودی ندیدم
اشک ندامت ز چشمم گشودی، خوابم ربودی، با آن که بودی، صبح امیدم
رفتی و آتش زدی محفلم را
چون تار مویت شکستی دلم را
فغان کز محبت، نداری نصیبی
سراپا فریبی
می نابی اما، به جام رقیبی
سراپا فریبی
به جز اشک غم، یاری ندارم
به آسودگان، کاری ندارم
عشق تو باشد، به عالم غم من
ای مایه غم، ببین حالت من
دردا که عشق آتشین
جز خون دل، حاصل ندارد
سرگشته چون موجم ولی
دریای غم، ساحل ندارد
اطلاعات
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: تبیان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با عاشقان ای گل سر یاری نداری
گویم اگر بوی وفاداری نداری
هوش مصنوعی: ای گل، اگر با عاشقان همدلی نداری، باید بگویم که اگر بوی وفاداری را هم حس نمیکنی، در واقع عشق واقعی را نمیشناسی.
دامن ز مهر و محبت کشیدم، کز مهربانی، در زندگانی، سودی ندیدم
اشک ندامت ز چشمم گشودی، خوابم ربودی، با آن که بودی، صبح امیدم
هوش مصنوعی: من از عشق و محبت دست کشیدم، زیرا در زندگی به هیچ سودی نرسیدم. اشک ندامت از چشمانم سرازیر شد و خواب من را ربود، با اینکه تو همیشه در کنارم بودی و صبح امیدم را روشن کردی.
رفتی و آتش زدی محفلم را
چون تار مویت شکستی دلم را
هوش مصنوعی: تو رفتی و با رفتنت به دل من آسیب زدی، مثل اینکه با شکستن تار موهایت، قلب من را هم شکستهای.
فغان کز محبت، نداری نصیبی
سراپا فریبی
هوش مصنوعی: آه و نالهای از عشق، که تو هیچ بهرهای از آن نداری و همه چیز دروغی بیش نیست.
می نابی اما، به جام رقیبی
سراپا فریبی
هوش مصنوعی: تو نوشیدنی دلپذیری هستی، اما در جام دیگری تمام حقیقتت پنهان است.
به جز اشک غم، یاری ندارم
به آسودگان، کاری ندارم
هوش مصنوعی: مگر اینکه اشکهای غم من را همراهم باشد، به کسانی که در آرامش هستند، هیچ ارتباطی ندارم.
عشق تو باشد، به عالم غم من
ای مایه غم، ببین حالت من
هوش مصنوعی: عشق تو سبب غم من است، ای سبب اندوه من، حال مرا ببین.
دردا که عشق آتشین
جز خون دل، حاصل ندارد
هوش مصنوعی: ای کاش عشق سوزان تنها به جز خون دل، نتیجهای نداشته باشد.
سرگشته چون موجم ولی
دریای غم، ساحل ندارد
هوش مصنوعی: اینجا احساس میکنم چون یک موج سرگردان هستم، اما دریای غم من هیچ سواحلی ندارد.
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
"(دشتی) (۲۳:۳۱ - ۲۹:۳۵) نوازندگان: ارکستر گلهاترانه سرا: رهی معیری خواننده ترانه: رؤیا آهنگساز: حبیبالله بدیعی مطلع شعر ترانه: آنجا روم کز اشکِ غم دریا نباشد"
(آلبوم گلهای رنگارنگ » شمارهٔ ۴۲۲)