شمارهٔ ۲۳ - راز دل
راز دل نهفته بودم
با کسی نگفته بودم
ماه من کجا شنیدی
قصه اشک و آه من
مگر آن که خواندی امشب
عشق خود از نگاه من
راز دل نهفته بودم
با کسی نگفته بودم
آتشین نگاه تو، زند به دل شراره ها
سوزم از شرار غم، چو آتشین ستاره ها
بیا که چون می، چاره سازی
ماه و مهری، عشق و نازی
پنهان کنم،اما دلت گشته آگه از ماجرای من
لب بسته ام اما بخوان شکوه های من از نوای من
خاموش و روشن بود پیش عالمی ماجرای من
ولی پیدا بود از نوای من من شکوه های من
شمارهٔ ۲۲ - راز نهفته (بیات اصفهان): ای بی خبر از بی نوایانشمارهٔ ۲۴ - دریای غم: با عاشقان ای گل سر یاری نداری
اطلاعات
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: تبیان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
راز دل نهفته بودم
با کسی نگفته بودم
هوش مصنوعی: راز قلبم را با کسی در میان نگذاشته بودم و در دل نگه داشته بودم.
ماه من کجا شنیدی
قصه اشک و آه من
هوش مصنوعی: عزیز من، آیا تا به حال داستان گریه و نالههای من را شنیدهای؟
مگر آن که خواندی امشب
عشق خود از نگاه من
هوش مصنوعی: جز این نیست که امشب عشق خود را از چشمان من بخوانی.
راز دل نهفته بودم
با کسی نگفته بودم
هوش مصنوعی: من یک راز عمیق از دل داشتم که هرگز با کسی در میان نگذاشته بودم.
آتشین نگاه تو، زند به دل شراره ها
سوزم از شرار غم، چو آتشین ستاره ها
هوش مصنوعی: نگاه پرشور و آتشین تو، دل مرا ملتهب کرده و شعلهور میکند. من از غم درونم میسوزم، مانند ستارههای درخشان و آتشین در آسمان.
بیا که چون می، چاره سازی
ماه و مهری، عشق و نازی
هوش مصنوعی: بیا که مانند شراب، برای ما تدبیر و برنامهریزی میکنند، و عشق و زیبایی هر دو در کنار هم هستند.
پنهان کنم،اما دلت گشته آگه از ماجرای من
لب بسته ام اما بخوان شکوه های من از نوای من
هوش مصنوعی: من سعی میکنم که احساساتم را پنهان کنم، اما قلبت از داستان من باخبر شده است. اگرچه سکوت کردهام، اما میتوانی از صدای من شکایتهایم را بشنوی.
خاموش و روشن بود پیش عالمی ماجرای من
ولی پیدا بود از نوای من من شکوه های من
هوش مصنوعی: داستان من برای جهانیان همواره در حال تغییر بود، اما آهنگ صدای من به خوبی نشان میداد که چه دردها و گلایههایی در دل دارم.