شمارهٔ ۱۳ - سیرم از زندگانی (ابوعطا)
سیرم از زندگانی
در بهار جوانی
زان که بی او ندارم
طاقت زندگانی
ای که منعم نمایی، از پریشانی دل
میکنی از ملامت، خنده بر زاری دل
تا که عاشق نگردی
حال عاشق ندانی
شب نمیشود کز غمش خون نگریم
دورم از دل آرام خود چون نگریم
سوزم از غم عشق موی سیاهی
از سیاهی بخت وارون نگریم
کرده گردون، دور از آن ماه
حاصلم اشک، قسمتم آه
چون ز گردش دور گردون ننالم
چون ز گردش دور گردون ننالم
شمارهٔ ۱۲ - شب من: بشب نخفته چشم کس ز ناله زارمشمارهٔ ۱۴ - مرغ حق: مرغ حق خواند هر دم، در دل شب ای ماه، کز شب عاشق آه
اطلاعات
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: تبیان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سیرم از زندگانی
در بهار جوانی
هوش مصنوعی: من از زندگی در دوران جوانی لذت میبرم و خوشحالم.
زان که بی او ندارم
طاقت زندگانی
هوش مصنوعی: به خاطر او نمیتوانم در زندگی دوام بیاورم.
ای که منعم نمایی، از پریشانی دل
میکنی از ملامت، خنده بر زاری دل
هوش مصنوعی: ای کسی که مایه آرامش و آسایش دیگران هستی، با حضور خود از دلتنگیها کاسته و دردهای دل را فراموش میکنی، تو با لبخند بر غمها و زاریها غلبه میکنی.
تا که عاشق نگردی
حال عاشق ندانی
هوش مصنوعی: تا زمانی که عاشق نشوی، حال و احوال عاشق را درک نخواهی کرد.
شب نمیشود کز غمش خون نگریم
دورم از دل آرام خود چون نگریم
هوش مصنوعی: شب بدون غم او برایم نمیگذرد، چون دلم آرامی ندارد و وقتی به او فکر میکنم، اشکهایم جاری میشود.
سوزم از غم عشق موی سیاهی
از سیاهی بخت وارون نگریم
هوش مصنوعی: از عشق رنج میکشم و غمگینم، موی سیاه من هم مانند بخت بد و سیاه من، نشانهای از ناامیدی است.
کرده گردون، دور از آن ماه
حاصلم اشک، قسمتم آه
هوش مصنوعی: آسمان، دور از آن محبوبی که میخواهم، باعث شده که من فقط اشک بریزم و نصیبم تنها آه باشد.
چون ز گردش دور گردون ننالم
چون ز گردش دور گردون ننالم
هوش مصنوعی: من از چرخش ناگزیر روزگار شکایت نمیکنم.