اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: تبیان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چشم فروبسته اگر وا کنی
در تو بود هرچه تمنا کنی
هوش مصنوعی: اگر چشمهای خود را ببندی و سپس آنها را باز کنی، در وجود خود هر خواستهای که داشته باشی، به حقیقت میپیوندی.
عافیت از غیر نصیب تو نیست
غیر تو ای خسته طبیب تو نیست
هوش مصنوعی: آرامش و سلامتی از هیچ کس جز خودت به تو نمیرسد، ای غمدیده؛ پزشک و درمانگر تو فقط خودت هستی.
از تو بود راحت بیمار تو
نیست به غیر از تو پرستار تو
هوش مصنوعی: راحت و آرامش بیمار به خاطر توست و هیچ کس به جز تو حامی و پرستار او نیست.
همدم خود شو که حبیب خودی
چارهٔ خود کن که طبیب خودی
هوش مصنوعی: با خودت دوست و همراه باش، زیرا دوستی واقعی به تو کمک میکند و تو باید به خودت و به مشکلاتت رسیدگی کنی.
غیر که غافل ز دل زار توست
بیخبر از مصلحت کار توست
هوش مصنوعی: کسی جز آنکه از دل غمگین تو غافل است، از کار تو و آنچه به نفع توست بیخبر است.
بر حذر از مصلحتاندیش باش
مصلحتاندیش دل خویش باش
هوش مصنوعی: حواست باشد که از افراد مصلحتجو دوری کنی، به جای آن به دل خودت توجه کن و مطابق آن عمل کن.
چشم بصیرت نگشایی چرا؟
بیخبر از خویش چرایی؟ چرا؟
هوش مصنوعی: چرا درک و بینایی خود را فعال نمیکنی؟ چرا از وجود خود و دلیل وجودت آگاه نیستی؟
صید که درمانده ز هرسو شدهست
غفلت او دام ره او شدهست
هوش مصنوعی: شکارچی که در تنگنا و ناامیدی قرار گرفته، به خاطر سهلانگاریاش، به دام افتاده است و هیچ راه فراری ندارد.
تا ره غفلت سپرد پای تو
دام بود جای تو ای وای تو
هوش مصنوعی: هر زمان که در غفلت باشی، دامها و مشکلات به سراغت میآید. وای بر تو که در چنین وضعیتی قرار داری.
خواجهٔ مقبل که ز خود غافلی
خواجه نهای بندهٔ نامقبلی
هوش مصنوعی: بندهای که از خود غافل است، نمیتواند به مقام و مقامهای والا برسد؛ زیرا اگر کسی خود را نشناسد، به درستی بندهای شایسته نیست.
از ره غفلت به گدایی رسی
ور به خود آیی به خدایی رسی
هوش مصنوعی: اگر در مسیر غفلت و بیتوجهی پیش بروی، به حالت گدایی و نیازمندی میرسی، اما اگر به خودت بیایی و آگاه شوی، به مقام خدایی و قدرت واقعیات دست پیدا خواهی کرد.
پیر تهی کیسهٔ بیخانهای
داشت مکان در دل ویرانهای
هوش مصنوعی: یک پیرمرد بیچیز و بیخانمان، در دل یک ویرانه مکان و جایگاهی داشت.
روز به دریوزگی از بخت شوم
شام به ویرانه درون همچو بوم
هوش مصنوعی: در روز به خاطر بخت بد خود، در حال درخواست و گدایی هستم و در شب به ویرانهای میروم که در درونم مانند کبوتر احساس تنهایی میکنم.
گنج زری بود در آن خاکدان
چون پری از دیدهٔ مردم نهان
هوش مصنوعی: در آن زمین، گنجی باارزش وجود دارد که مانند پری از دید مردم پنهان است.
پای گدا بر سر آن گنج بود
لیک ز غفلت به غم و رنج بود
هوش مصنوعی: پای فرد نیازمند بر روی گنجی قرار دارد، اما او به خاطر غفلتش از آن بیخبر و در رنج و ناراحتی به سر میبرد.
گنجصفت خانه به ویرانه داشت
غافل از آن گنج که در خانه داشت
هوش مصنوعی: شخصی که در خانهاش گنجی با ارزش داشت، به دلیل بیتوجهیاش به آن، خانهاش را ویران کرد و از آن گنج بیخبر ماند.
عاقبت از فاقه و اندوه و رنج
مرد گدا مرد و نهان ماند گنج
هوش مصنوعی: در نهایت، به دلیل فقر و اندوه و زحمت، شخص بیچیزی جان خود را از دست میدهد، اما ثروتی که داشته، مخفی مانده و کسی از آن خبر ندارد.
ای شده نالان ز غم و رنج خویش
چند نداری خبر از گنج خویش؟
هوش مصنوعی: ای کسی که از غم و رنج خود ناله میکنی، چرا خبر از گنج و ثروت درون خود نداری؟
گنج تو باشد دل آگاه تو
گوهر تو اشک سحرگاه تو
هوش مصنوعی: دلت آگاه و هوشیار باشد، این دل گنجی با ارزش است و اشکهای تو در سحرگاه، نشانهای از زیبایی و عمق احساسات توست.
مایهٔ امید مدان غیر را
کعبهٔ حاجات مخوان دیر را
هوش مصنوعی: امید و آرزوهای خود را به چیزی دیگری جز کعبه وابسته نکن و مکانهای دیگر را به عنوان محل برآورده شدن خواستههایت تصور نکن.
غیر ز دلخواه تو آگاه نیست
زآن که دلی را به دلی راه نیست
هوش مصنوعی: عشق و علاقه واقعی تنها از دل میآید و هیچ کس جز خود تو از آن باخبر نیست، زیرا ارتباط بین دلها تنها از طریق محبت برقرار میشود.
خواهش مرهم ز دل ریش کن
هرچه طلب میکنی از خویش کن
هوش مصنوعی: از دل زخمیات، از خودت چیزی بخواه و از دیگران درخواستی نداشته باش.
حاشیه ها
من این شعر رو در کتابی دیگر خواندم و فکر میکنم یک قسمت رو شما اشتباه نوشتید
مایه امید مدان غیر را
کعبه حاجات مخوان غیر را
به نظر من غیر درست هست نه دیر چون در بیت بعدی میگه
غیر زدلخواه تو آگاه نیست
زآنکه دلی را به دلی راه نیست
در این مصرع
غافل از ان گنج که در خانه داشت
یک فاصله بعد از که حذف شده
غلط اندیشیده اند و
غلط سروده اند و
و برخی از ما نیز به غلط پسندیده ایم و
به غلط آنرا ترویج کرده ایم و میکنیم!!....
و صحیح این است که درست بیندیشیم و
درست بِسُرائیم و نهایتا مطلب درست را نشر دهیم:
گر "بخود آئی"
به "خدا" میرسی.
وَ مَن عَرَفَه نَفسَه
فَقَد عَرفه رَبَه
والسلام
دوست عزیز جهان بینی شما برای خودتان محترم است اما جسارتا با عینک خودتان برای دیگران درست و غلط را تجویز نکنید ، لزومی ندارد که همه انسان ها از دریچه نگاه مذهبی شما به همه چیز بنگرند ، این بیت در همین حالت زیباتر ، رساتر ، پر معناتر و کاملتر است.
درود بر ادیبان عزیز--آقای مجرد زاده عزیز بعضی اشتباههای تحریری آزارندهاند-----درست است
آقای م.قلمزن---بدون هیچ نشانی حرفهائی فرموده ایی طرف فرمایش شما چه کس و یا کسانی هستند---مگر اینجا منبر است که فکر کنید چون عربی میگوئید پس دیگر نیازی به اثبات نیست..این کلمات عربی روایت و حدیث نیست حتی اگر هم بگویند هست جعلی است
1400/06/01 09:09
جعفر ابراهیمی
سلام
این شعر عالیه!
این شعر باعث میشه یک انسان بتونه تغییر رو در خودش ببینه و زندگیش رو متحول کنه!
ممنون از خداوند بابت این شعر که از دهان یک شاعر خوب بیرون اومده!
1401/01/06 12:04
فاتح عبدالهزاده
متاسفانه بعضی از دوستان بدون توجه به مفهوم کلی شعر ، سعی در نشر عقاید عمدتا مذهبی خود دارند.
1402/06/06 11:09
اصغر حمیدی
به قول مولانا بعضی از دوستان تنها بر فهم و شعور خود اعتماد دارند و درستی و نادرستی هر اتفاقی را با وهم و خیال خود تطابق میدهند و در باره آن قضاوت میکنند.