گنجور

خشکسال ادب

دگر ز جان من ای سیم‌بر چه می‌خواهی؟
ربوده‌ای دل زارم دگر چه می‌خواهی؟
مریز دانه که ما خود اسیر دام توایم
ز صید طایر بی بال و پر چه می‌خواهی؟
اثر ز ناله خونین‌دلان گریزان است
ز ناله‌ای دل خونین اثر چه می‌خواهی؟
به گریه بر سر راهش فتاده بودم دوش
به خنده گفت از این رهگذر چه می‌خواهی؟
نهاده‌ام سر تسلیم زیر شمشیرت
بیار بر سرم ای عشق هرچه می‌خواهی
کنون که بی‌هنرانند کعبه دل خلق
چو کعبه حرمت اهل هنر چه می‌خواهی؟
به غیر آن که بیفتد ز چشم‌ها چون اشک
به جلوه‌گاه خزف از گهر چه می‌خواهی؟
رهی چه می‌طلبی نظم آبدار از من؟
به خشکسال ادب شعر تر چه می‌خواهی؟

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: تبیان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

خشکسال ادب به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1389/01/03 16:04
mareshtani

mesraje awal(degar sejane man ei simbar)1
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

1391/09/25 00:11
هاشمی

با سلام
لطفاً در مصراع اوّل کلمه ی مرکّب « سیمبر» به این شکل « سیم بر» اصلاح شود.

1396/06/04 00:09
امین

این غزل رو شادروان رهی معیری در سال 1314 در سن 26 سالگی سروده. واقعا شاهکاره. یادش گرامی.

1396/06/04 00:09
ایرانی

بنده در دیوانی که از زنده یاد رهی معیری دارم و دیوان کاملی می باشد در این غزل بیت سوم موجود نیست و بجای آن این بیت زیبا وجود دارد : چه پرسی از من مدهوش ، راز هستی را * ز مست بی خبر از خود ، خبر چه می خواهی؟ لطفا این بیت زیبا رو هم در این غزل درج کنید. با تشکر.