خشکسال ادب
دگر ز جان من ای سیمبر چه میخواهی؟
ربودهای دل زارم دگر چه میخواهی؟
مریز دانه که ما خود اسیر دام توایم
ز صید طایر بی بال و پر چه میخواهی؟
اثر ز ناله خونیندلان گریزان است
ز نالهای دل خونین اثر چه میخواهی؟
به گریه بر سر راهش فتاده بودم دوش
به خنده گفت از این رهگذر چه میخواهی؟
نهادهام سر تسلیم زیر شمشیرت
بیار بر سرم ای عشق هرچه میخواهی
کنون که بیهنرانند کعبه دل خلق
چو کعبه حرمت اهل هنر چه میخواهی؟
به غیر آن که بیفتد ز چشمها چون اشک
به جلوهگاه خزف از گهر چه میخواهی؟
رهی چه میطلبی نظم آبدار از من؟
به خشکسال ادب شعر تر چه میخواهی؟
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: تبیان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دگر ز جان من ای سیمبر چه میخواهی؟
ربودهای دل زارم دگر چه میخواهی؟
هوش مصنوعی: ای سیمبر، چه چیزی از جان من میخواهی؟ تو دل بینوا و نزار مرا ربودهای، حالا چه چیزی از من میخواهی؟
مریز دانه که ما خود اسیر دام توایم
ز صید طایر بی بال و پر چه میخواهی؟
هوش مصنوعی: شما دانه را نریزید، زیرا ما خود در دام شما گرفتار هستیم. از شکار پرندهای که نه بال دارد و نه پر، چه انتظاری دارید؟
اثر ز ناله خونیندلان گریزان است
ز نالهای دل خونین اثر چه میخواهی؟
هوش مصنوعی: اثر نالههای دلخونیده دور است، حال چه فایدهای دارد که از نالهای دلخونیده انتظار داشته باشی؟
به گریه بر سر راهش فتاده بودم دوش
به خنده گفت از این رهگذر چه میخواهی؟
هوش مصنوعی: دیروز در حالی که در مسیر او نشسته و گریه میکردم، او با لبخند به من گفت: از این راه چه چیزی میخواهی؟
نهادهام سر تسلیم زیر شمشیرت
بیار بر سرم ای عشق هرچه میخواهی
هوش مصنوعی: من خود را تسلیم تو کردهام و آمادهام تا هر خواستهای که از من داری، برآورده کنی. هر چه که پیش بیاید، من به عشق تو گردن میگذارم.
کنون که بیهنرانند کعبه دل خلق
چو کعبه حرمت اهل هنر چه میخواهی؟
هوش مصنوعی: حالا که مردم بیهنر شدهاند و کعبه دلشان ارزش چندانی ندارد، آیا تو هم به حرمت اهل هنر اعتنایی نمیکنی؟
به غیر آن که بیفتد ز چشمها چون اشک
به جلوهگاه خزف از گهر چه میخواهی؟
هوش مصنوعی: غیر از این که مانند اشک از چشمها بریزد، چه چیزی میخواهی که زیبایی را در جایی بیمقدار مانند شیشه، به نمایش بگذارد؟
رهی چه میطلبی نظم آبدار از من؟
به خشکسال ادب شعر تر چه میخواهی؟
هوش مصنوعی: ای رهی، چه چیزی از من میخواهی؟ که من نمیتوانم برایت شعری پر آب و رنگ به نظم درآورم. در این زمان خشک و بیثمر، از ادب و شعر چه انتظاری داری؟
خوانش ها
خشکسال ادب به خوانش عندلیب
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
"(سه گاه) (۱۱:۳۷ - ۱۴:۵۱) نوازندگان: عبادی، احمد (سهتار) خواننده آواز: قوامی (فاختهای)، حسین سراینده شعر آواز: رهی معیری (غزل) مطلع شعر آواز: دگر ز جانِ من ای سیمین بَر چه میخواهی"
(آلبوم گلهای رنگارنگ » شمارهٔ ۵۰۱)
حاشیه ها
1389/01/03 16:04
mareshtani
mesraje awal(degar sejane man ei simbar)1
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
1391/09/25 00:11
هاشمی
با سلام
لطفاً در مصراع اوّل کلمه ی مرکّب « سیمبر» به این شکل « سیم بر» اصلاح شود.
1396/06/04 00:09
امین
این غزل رو شادروان رهی معیری در سال 1314 در سن 26 سالگی سروده. واقعا شاهکاره. یادش گرامی.
1396/06/04 00:09
ایرانی
بنده در دیوانی که از زنده یاد رهی معیری دارم و دیوان کاملی می باشد در این غزل بیت سوم موجود نیست و بجای آن این بیت زیبا وجود دارد : چه پرسی از من مدهوش ، راز هستی را * ز مست بی خبر از خود ، خبر چه می خواهی؟ لطفا این بیت زیبا رو هم در این غزل درج کنید. با تشکر.