گنجور

ستاره بازیگر

تا گریزان گشتی ای نیلوفری‌چشم از برم
در غمت از لاغری چون شاخه نیلوفرم
تا گرفتی از حریفان جام سیمین چون هلال
چون شفق خونابهٔ دل می‌چکد از ساغرم
خفته‌ام امشب ولی جای من دل‌سوخته
صبحدم بینی که خیزد دود آه از بسترم
تار و پود هستی‌ام بر باد رفت اما نرفت
عاشقی‌ها از دلم، دیوانگی‌ها از سرم
شمع لرزان نیستم تا ماند از من اشک سرد
آتشی جاوید باشد در دل خاکسترم
سرکشی آموخت بخت از یار یا آموخت یار
شیوه بازیگری از طالع بازیگرم؟
خاطرم را الفتی با اهل عالم نیست نیست
کز جهانی دیگرند و از جهانی دیگرم
گرچه ما را کار دل محروم از دنیا کند
نگذرم از کار دل وز کار دنیا بگذرم
شعر من رنگ شب و آهنگ غم دارد رهی
زآنکه دارد نسبتی با خاطر غم‌پرورم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: تبیان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

ستاره بازیگر به خوانش عندلیب
ستاره بازیگر به خوانش نازنین بازیان

حاشیه ها

1389/03/31 11:05
صفایی

بیت دو:
خونابه ی دل
بیت هشت:
...
نگذرم از کار دل وز کار دنیا بگذرم
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

1399/12/19 09:03
صالح

صبحدم بینی که خیزد دود آه از بسترم
عشق آتش می زند تا می بریزد ساغرم