گنجور

سراب آرزو

دل من ز تابناکی به شراب ناب ماند
نکند سیاهکاری که به آفتاب ماند
نه ز پای می‌نشیند نه قرار می‌پذیرد
دل آتشین من بین که به موج آب ماند
ز شب سیه چه نالم؟ که فروغ صبح رویت
به سپیده سحرگاه و به ماهتاب ماند
نفس حیات بخشت به هوای بامدادی
لب مستی آفرینت به شراب ناب ماند
نه عجب اگر به عالم اثری نماند از ما
که بر آسمان نبینی اثر از شهاب ماند
رهی از امید باطل ره آرزو چه پویی؟
که سراب زندگانی به خیال و خواب ماند

اطلاعات

وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: تبیان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

سراب آرزو به خوانش عندلیب
سراب آرزو به خوانش نازنین بازیان

حاشیه ها

1389/03/10 21:06
نگین شکروی

با درود و سپاس فراوان
لطفا"مصرع اول از بیت چهارم بدینگونه اصلاح شود:
"نفس حیات بخشت به هوای بامدادی"
همچنین "نبینی" در بیت ششم صحیح است.
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

1393/11/01 12:02
کبیر

در متن آخر کلمه "سراب" چی معنی میدهد؟
تشکر

1397/05/04 14:08
اکبر khayat۱۴۹۳@gmail.comا

روح این استاد بزرگوار غزلسرا شاد. بیت "نه عجب اگر به عالم اثری نماند از ما که بر آسمان نبینی اثر از شهاب ماند" چه زیبنده جاوید الاثرهای ملکوتی کشور عزیزمان است که آرزو می کردند در راه جانفشانی دوست ، هیچ اثری از پیکر خاکی آنها هم باقی نماند همانگونه که شهاب های آسمانی هیچ اثری از خود باقی نمی گذارند. روحشان شاد