گنجور

عمر نرگس

آتشین‌خوی مرا پاس دل من نیست نیست
برق عالم‌سوز را پروای خرمن نیست نیست
مشت خاشاکی کجا بندد ره سیلاب را؟
پایداری پیش اشکم کار دامن نیست نیست
آنقدر بنشین که برخیزد غبار از خاطرم
پای تا سر ناز من هنگام رفتن نیست نیست
قصه امواج دریا را ز دریادیده پرس
هر دلی آگه ز طوفان دل من نیست نیست
همچو نرگس تا گشودم چشم پیوستم به خاک
گل دو روزی بیشتر مهمان گلشن نیست نیست
ناگزیر از ناله‌ام در ماتم دل چون کنم؟
مرهم داغ عزیزان غیر شیون نیست نیست
در پناه می ز عقل مصلحت بین فارغیم
در کنار دوست بیم از طعن دشمن نیست نیست
بر دل پاکان نیفتد سایه آلودگی
داغ ظلمت بر جبینم صبح روشن نیست نیست
نیست در خاطر مرا اندیشه از گردون رهی
رهرو آزاده را پروای رهزن نیست نیست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: تبیان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آتشین‌خوی مرا پاس دل من نیست نیست
برق عالم‌سوز را پروای خرمن نیست نیست
هوش مصنوعی: خشم و آتش درون من دیگر به دل من اهمیت نمی‌دهد، چون در برابر زیبایی‌های آتشین و جاذبه‌های جهان، دیگر به اینکه چه بر سر خودم و اطرافم می‌آید توجه نمی‌کنم.
مشت خاشاکی کجا بندد ره سیلاب را؟
پایداری پیش اشکم کار دامن نیست نیست
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که آیا یک تکه خاشاک کوچک می‌تواند جلوی جریان سیلاب را بگیرد؟ در واقع، قدرت و استحکام اشک من در برابر مشکلات بزرگ کاری از پیش نمی‌برد.
آنقدر بنشین که برخیزد غبار از خاطرم
پای تا سر ناز من هنگام رفتن نیست نیست
هوش مصنوعی: بنشین و بگذار غبار خاطراتم بر روی نازکی‌های وجودم نشسته شود؛ اکنون زمانی برای رفتن نیست.
قصه امواج دریا را ز دریادیده پرس
هر دلی آگه ز طوفان دل من نیست نیست
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی از تجربیات و احساسات عمیق من باخبر شوی، از کسی که دریا را دیده بپرس. هیچ‌کس به اندازه من از طوفان‌های دل و غم‌های درونی‌ام آگاه نیست.
همچو نرگس تا گشودم چشم پیوستم به خاک
گل دو روزی بیشتر مهمان گلشن نیست نیست
هوش مصنوعی: چون نرگس، به محض باز کردن چشم‌هایم، به زمین پیوند خوردم. در واقع، زندگی در گلشن بیشتر از دو روز دوام نخواهد داشت.
ناگزیر از ناله‌ام در ماتم دل چون کنم؟
مرهم داغ عزیزان غیر شیون نیست نیست
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم از غم و اندوه دل خود ناله نکنم؟ جز شیون و زاری برای داغ عزیزانم راه دیگری وجود ندارد.
در پناه می ز عقل مصلحت بین فارغیم
در کنار دوست بیم از طعن دشمن نیست نیست
هوش مصنوعی: در سایه‌ی نوشیدنی، از درک مصلحت و عقل آسوده‌ایم. در کنار دوست، از انتقاد دشمن هیچ نگرانی نداریم.
بر دل پاکان نیفتد سایه آلودگی
داغ ظلمت بر جبینم صبح روشن نیست نیست
هوش مصنوعی: سایه ناپاکی بر دل افراد پاک نمی‌افتد. نشان ظلمت و تاریکی بر پیشانی من وجود ندارد و صبح روشنی برایم نیست.
نیست در خاطر مرا اندیشه از گردون رهی
رهرو آزاده را پروای رهزن نیست نیست
هوش مصنوعی: در ذهن من هیچ فکر و نگرانی از آسمان و سرنوشت وجود ندارد. شخص آزاد و رهرو، به هیچ دزدی و مانع توجهی ندارد و نگران آن نیست.

خوانش ها

عمر نرگس به خوانش عندلیب
عمر نرگس به خوانش نازنین بازیان

حاشیه ها

1390/12/10 10:03
احمدی نسب

داغ ظلمت بر جبین صبح روشن نیست نیست به نظر بهتر میآید

1396/12/09 16:03
ایرانی

من هم با نظر آقای احمدی نسب موافقم.جبین صحیح میباشد نه جبینم لطفا تصحیح فرمایید.با تشکر.

1398/04/11 22:07
شهرام

در بیت اول پاس به چه معناست؟

1398/12/14 18:03

درود بر عزیزان---پاس به معنای احترام----پروا----ملاحظه---نکوداشت----است مثلا در کلمه مرکب پاسداشت بکار میرود

1399/08/14 21:11
محسن

بر دل پاکان نیفتد سایه آلودگی
داغ مِهرت بر جبین شام ظلمت نیست نیست

1400/06/14 19:09
Polestar

واقعا زیباست

فقط بیت هشتم بر جبین صبح روشن