گنجور

باران صبحگاهی

اشک سحر زداید از لوح دل سیاهی
خرم کند چمن را باران صبحگاهی
عمری ز مهرت ای مه شب تا سحر نخفتم
دعوی ز دیده من و ز اختران گواهی
چون زلف و عارض او چشمی ندیده هرگز
صبحی بدین سپیدی شامی بدان سیاهی
داغم چو لاله ای گل از درد من چه پرسی؟
مردم ز محنت ای غم از جان من چه خواهی؟
ای گریه در هلاکم هم عهد رنج و دردی
وی ناله در عذابم هم‌راز اشک و آهی
چندین رهی چه نالی از داغ بی‌نصیبی؟
در پای لاله‌رویان این بس که خاک راهی

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: تبیان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اشک سحر زداید از لوح دل سیاهی
خرم کند چمن را باران صبحگاهی
هوش مصنوعی: اشک صبحگاهی، غم و تاریکی را از دل می‌زداید و باران صبح، شکوفایی و سرسبزی را به باغ می‌بخشد.
عمری ز مهرت ای مه شب تا سحر نخفتم
دعوی ز دیده من و ز اختران گواهی
هوش مصنوعی: من تمام عمرم را به عشق تو سپری کرده‌ام و هیچ‌گاه نتوانسته‌ام خواب راحتی داشته باشم. اگر کسی بخواهد راستم را بگوید، می‌تواند به چشم‌هایم و ستاره‌ها فحوا دهد.
چون زلف و عارض او چشمی ندیده هرگز
صبحی بدین سپیدی شامی بدان سیاهی
هوش مصنوعی: زیبایی و چهره او به قدری دلربا و خاص است که هیچ چشمی تاکنون صبحی به این روشنی یا شبی به این تیرگی ندیده است.
داغم چو لاله ای گل از درد من چه پرسی؟
مردم ز محنت ای غم از جان من چه خواهی؟
هوش مصنوعی: من از درد و رنج خود به اندازه یک لاله، داغ و سوزانم. تو چرا از حال من می‌پرسی؟ مردم از غم و مصیبت ناله می‌کنند، تو به من بگو در برابر این غم چه خواسته‌ای؟
ای گریه در هلاکم هم عهد رنج و دردی
وی ناله در عذابم هم‌راز اشک و آهی
هوش مصنوعی: ای گریه، تو در سختی‌ها و دردهایم همراه من هستی و ناله‌هایم همنشین عذاب‌های من شده‌اند. اشک و آه من با تو در راز و نیازند.
چندین رهی چه نالی از داغ بی‌نصیبی؟
در پای لاله‌رویان این بس که خاک راهی
هوش مصنوعی: چندین بار چرا از بی‌نصیب بودن خود شکایت می‌کنی؟ کافی است که در پای لاله‌روهای زیبا، خاک راهی را ببینی.

خوانش ها

باران صبحگاهی به خوانش عندلیب
باران صبحگاهی به خوانش نازنین بازیان

حاشیه ها

1389/03/10 21:06
نگین شکروی

با درود وسپاس فراوان
در بیت دوم "عمری ز مهرت ای مه..." و در بیت چهارم "...از درد من چه پرسی" و در بیت ششم "چندین رهی چه نالی ..." صحیح است.
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

1394/03/14 11:06
ماندانا

عاشق رهی هستم اشعارش بسیار زیباست.
سپاسگذارم

1397/01/10 17:04
ایرانی

در بیت سوم آرایه لف و نشر نامرتب بکار رفته. شاعر زلف را در سیاهی به شام وعارض ( چهره معشوق ) را در سپیدی به صبح مانند کرده است.

1400/01/11 16:04
احمد

در بیت اول، به زیبایی هر چه تمامتر، اثر طراوت و سرور و بهجت حاصل از اشک و راز و نیاز شبانه را بر روح انسان، با آوردن عبارت "باران صبحگاهی" و اثر آن بر چمن، بیان کرده است.