گنجور

سودازده

آن که سودازده چشم تو بوده است منم
وآن که از هر مژه صد چشمه گشوده است منم
آن ز ره مانده سرگشته که ناسازی بخت
ره به سرمنزل وصلش ننموده است منم
آن که پیش لب شیرین تو ای چشمه نوش
آفرین گفته و دشنام شنوده است منم
آن که خواب خوشم از دیده ربوده است تویی
وآن که یک بوسه از آن لب نربوده است منم
ای که از چشم رهی پای کشیدی چون اشک
آن که چون آه به دنبال تو بوده است منم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: تبیان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

سودازده به خوانش عندلیب
سودازده به خوانش نازنین بازیان

حاشیه ها

1398/12/09 22:03

عالی عالی