نازکاندام
ز جام آینهگون پرتو شراب دمید
خیال خواب چه داری؟ که آفتاب دمید
درون اشک من افتاد نقش اندامش
به خنده گفت: که نیلوفری ز آب دمید
ز جامه گشت پدیدار گوی سینه او
ستارهای ز گریبان ماهتاب دمید
کشید دانه امید ما سری از خاک
که برق خندهزنان از دل سحاب دمید
به باد رفت امیدی که داشتم از خلق
فریب بود فروغی که از سراب دمید
غبار تربت ما بوی گل دهد گویی
که جای لاله ازین خاک مشک ناب دمید
رهی چو برق شتابنده خندهای زد و رفت
دمی نماند چو نوری که از شهاب دمید
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: تبیان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز جام آینهگون پرتو شراب دمید
خیال خواب چه داری؟ که آفتاب دمید
هوش مصنوعی: از ظرف شفاف و درخشندهای، نور شراب به شکل خیال خواب بیرون آمده است. چه چیزی در ذهن داری؟ چرا که خورشید درخشید و تجلی کرد.
درون اشک من افتاد نقش اندامش
به خنده گفت: که نیلوفری ز آب دمید
هوش مصنوعی: در دل اشکهای من تصویر قامتش فرود آمد و با لبخند گفت: یک نیلوفر از آب سر زده است.
ز جامه گشت پدیدار گوی سینه او
ستارهای ز گریبان ماهتاب دمید
هوش مصنوعی: از لباسش ستارهای نمایان شد، همچون سینهای که درخشش ماهتاب را از گردن خود بیرون آورده است.
کشید دانه امید ما سری از خاک
که برق خندهزنان از دل سحاب دمید
هوش مصنوعی: دانه امید ما از خاک سر بیرون آورد و با لبخندی روشن، به زندگی و شادی جان بخشید.
به باد رفت امیدی که داشتم از خلق
فریب بود فروغی که از سراب دمید
هوش مصنوعی: امیدی که به آن دل بسته بودم از جانب مردم نادرست و فریبنده بود، مانند نوری که از سراب پدید میآید و واقعی نیست.
غبار تربت ما بوی گل دهد گویی
که جای لاله ازین خاک مشک ناب دمید
هوش مصنوعی: غبار قبر ما بویی مانند گل دارد، انگار که در این خاک خالص، جای لالهای وجود دارد که عطر آن را منتشر میکند.
رهی چو برق شتابنده خندهای زد و رفت
دمی نماند چو نوری که از شهاب دمید
هوش مصنوعی: مانند برق با شتاب، رهی لبخندی زد و به سرعت رفت. لحظهای هم نایستاد، مانند نوری که از ستارهای Shooting Star میدرخشد و سپس ناپدید میشود.