گنجور

گریزان

چرا چو شادی از این انجمن گریزانی ؟
چو طاقت از دل بی‌تاب من گریزانی ؟
ز دیده‌ای که بود پاک‌تر ز شبنم صبح
چرا چو اشک من ای سیم‌تن گریزانی ؟
درون پیرهنت گر نهان کنیم چه سود ؟
نسیم صبحی و از پیرهن گریزانی
چو آب چشمه دلی پاک و نرم‌خو دارم
نه آتشم که ز آغوش من گریزانی
رهی نمی‌رمد آهوی وحشی از صیاد
بدین صفت که تو از خویشتن گریزانی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: تبیان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چرا چو شادی از این انجمن گریزانی ؟
چو طاقت از دل بی‌تاب من گریزانی ؟
هوش مصنوعی: چرا از این جمع شاداب فرار می‌کنی؟ چرا از دل بی‌قرار من دور می‌شوی؟
ز دیده‌ای که بود پاک‌تر ز شبنم صبح
چرا چو اشک من ای سیم‌تن گریزانی ؟
هوش مصنوعی: چرا ای زیبای محبوب، از اشکی که از چشمی پاک‌تر از صبحگاه می‌ریزد، فراری هستی؟
درون پیرهنت گر نهان کنیم چه سود ؟
نسیم صبحی و از پیرهن گریزانی
هوش مصنوعی: اگر در لایه‌های پیرهن تو چیزی پنهان کنیم، چه فایده‌ای دارد؟ در حالی که نسیم صبحی وجود دارد و تو از پیرهن فرار می‌کنی.
چو آب چشمه دلی پاک و نرم‌خو دارم
نه آتشم که ز آغوش من گریزانی
هوش مصنوعی: من دل پاک و مهربانی دارم که مانند آب چشمه نرم و لطیف است، نه این که آتش خشم و غضب باشم که تو از من فرار کنی.
رهی نمی‌رمد آهوی وحشی از صیاد
بدین صفت که تو از خویشتن گریزانی
هوش مصنوعی: آهوهای وحشی از صیاد فرار نمی‌کنند؛ چون او به این شکل رفتار می‌کند که تو نیز از خودت فراری هستی.

خوانش ها

گریزان به خوانش عندلیب
گریزان به خوانش نازنین بازیان