کوکب امید
ای صبح نودمیده! بناگوش کیستی؟
وی چشمه حیات لب نوش کیستی؟
از جلوهٔ تو سینه چو گل چاک شد مرا
ای خرمن شکوفه! بر و دوش کیستی؟
همچون هلال بهر تو آغوش من تهی است
ای کوکب امید در آغوش کیستی؟
مهر منیر را نبود جامهٔ سیاه
ای آفتاب حسن سیه پوش کیستی؟
امشب کمند زلف ترا تاب دیگری است
ای فتنه در کمین دل و هوش کیستی؟
ما لالهسان ز داغ تو نوشیم خون دل
تو همچو گل حریف قدحنوش کیستی؟
ای عندلیب گلشن شعر و ادب رهی
نالان به یاد غنچه خاموش کیستی؟
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: تبیان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای صبح نودمیده! بناگوش کیستی؟
وی چشمه حیات لب نوش کیستی؟
هوش مصنوعی: ای صبح زیبا! تو کیستی که سرنوشت من را رقم میزنی؟ ای منبع زندگی، تو کجایی که جانم را سیراب کنی؟
از جلوهٔ تو سینه چو گل چاک شد مرا
ای خرمن شکوفه! بر و دوش کیستی؟
هوش مصنوعی: از زیبایی تو، مانند گلی که در سینه شکاف میافتد، دلم تحت تأثیر قرار گرفته است، ای مجموعهای از شکوفهها! تو در دنیای من چه جایگاهی داری؟
همچون هلال بهر تو آغوش من تهی است
ای کوکب امید در آغوش کیستی؟
هوش مصنوعی: آغوش من به خاطر تو، مانند هلال ماه خالی است. ای ستاره امید، تو در آغوش چه کسی قرار داری؟
مهر منیر را نبود جامهٔ سیاه
ای آفتاب حسن سیه پوش کیستی؟
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و نمادین، به توصیف معشوقش میپردازد. او به نوعی احساس میکند که معشوقش، چون خورشید درخشان و زیباست، نیاز به پوشش یا حجاب ندارد. در عین حال، به نوعی حسرت و سرنوشت فردی را هم مطرح میکند که آرزو دارد آنگونه ذهنی که زیبایی و نور معشوقش را در جامعه ببیند، در برابر تیرگیها نایستد. در نهایت، شاعر از معشوق میپرسد چرا در برابر زیباییاش، به تیرهپوشی و حجاب روی آورده است، و در واقع به ستایش زیبایی او میپردازد.
امشب کمند زلف ترا تاب دیگری است
ای فتنه در کمین دل و هوش کیستی؟
هوش مصنوعی: امشب موهای تو به گونهای در هم پیچیدهاند که به نظر میرسد آماده جلب توجه و فریب دلها هستند. ای کسی که در انتظار هستی تا دل و عقل را تحت تأثیر قرار دهی، تو چه کسی هستی؟
ما لالهسان ز داغ تو نوشیم خون دل
تو همچو گل حریف قدحنوش کیستی؟
هوش مصنوعی: ما مانند گل لاله از درد فراق تو مینوشیم، و دلمان سرشار از غم است. تو همچو گلی، چه کسی هستی که با ما در مینوشی؟
ای عندلیب گلشن شعر و ادب رهی
نالان به یاد غنچه خاموش کیستی؟
هوش مصنوعی: ای بلبل باغ شعر و ادب، به یاد غنچهای که خاموش است، ناله میکنی. تو چه کسی هستی؟
حاشیه ها
1389/03/31 10:05
صفایی
بیت اول:
ای صبح نو دمیده! بناگوش کیستی
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
1389/03/31 10:05
صفایی
بیت دو:
از جلوه ی تو سینه چو گل چاک شد مرا
ای خرمن شکوفه! بر و دوش کیستی
بیت چهار:
مهر منیر را نبود جامه ی سیاه
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.