گنجور

زندان خاک

با دل روشن در این ظلمت‌سرا افتاده‌ام
نور مهتابم که در ویرانه‌ها افتاده‌ام
سایه پرورد بهشتم از چه گشتم صید خاک ؟
تیره‌بختی بین کجا بودم کجا افتاده‌ام
جای در بستان‌سرای عشق می‌باید مرا
عندلیبم از چه در ماتم‌سرا افتاده‌ام
پایمال مردمم از نارسایی‌های بخت
سبزهٔ بی‌طالعم در زیر پا افتاده‌ام
خار ناچیزم مرا در بوستان مقدار نیست
اشک بی‌قدرم ز چشم آشنا افتاده‌ام
تا کجا راحت پذیرم یا کجا یابم قرار ؟
برگ خشکم در کف باد صبا افتاده‌ام
بر من ای صاحبدلان رحمی که از غم‌های عشق
تا جدا افتاده‌ام از دل جدا افتاده‌ام
لب فرو بستم رهی بی‌روی گلچین و امیر
در فراق هم‌نوایان از نوا افتاده‌ام

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: تبیان

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با دل روشن در این ظلمت‌سرا افتاده‌ام
نور مهتابم که در ویرانه‌ها افتاده‌ام
هوش مصنوعی: در این مکانی تاریک و پر از مشکلات، با قلبی پر از امید و روشنی قرار دارم. نور مهتاب من، که به نوعی نماد روشنی و زیبایی است، در میان ویرانه‌ها و خرابی‌ها می‌درخشد.
سایه پرورد بهشتم از چه گشتم صید خاک ؟
تیره‌بختی بین کجا بودم کجا افتاده‌ام
هوش مصنوعی: در زیبایی و آسایش بهشت زندگی می‌کردم، اما حالا در این دنیای خاکی گرفتار شده‌ام. نشانگر بدبیاری من است که ببینم از کجا آمده‌ام و به کجا رسیده‌ام.
جای در بستان‌سرای عشق می‌باید مرا
عندلیبم از چه در ماتم‌سرا افتاده‌ام
هوش مصنوعی: من باید در باغ عشق زندگی کنم، اما چرا من به جای آنکه در آنجا باشم، در محیطی غمگین و ماتم‌زده گرفتار شده‌ام؟
پایمال مردمم از نارسایی‌های بخت
سبزهٔ بی‌طالعم در زیر پا افتاده‌ام
هوش مصنوعی: من تحت تأثیر مردم و مشکلات تقدیرم قرار دارم و به خاطر بی‌اقبالی‌ام مانند گیاه سبز بی‌نصیب، زیر پا رفته‌ام.
خار ناچیزم مرا در بوستان مقدار نیست
اشک بی‌قدرم ز چشم آشنا افتاده‌ام
هوش مصنوعی: من در باغی بزرگ شبیه یک خار ناچیزم که هیچ ارزشی ندارد. اشک‌های بی‌ارزشم از چشمی که برایم آشناست، بر زمین افتاده‌اند.
تا کجا راحت پذیرم یا کجا یابم قرار ؟
برگ خشکم در کف باد صبا افتاده‌ام
هوش مصنوعی: من تا چه زمانی می‌توانم آرامش را بپذیرم یا کجا می‌توانم آرامش واقعی را پیدا کنم؟ من مانند یک برگ خشک هستم که در دست باد صبحگاهی افتاده‌ام.
بر من ای صاحبدلان رحمی که از غم‌های عشق
تا جدا افتاده‌ام از دل جدا افتاده‌ام
هوش مصنوعی: بر من ای دوستان با دل‌های مهربان، ترحم کنید؛ چون از دردهای عشق به شدت آسیب دیده‌ام و از عشق و احساساتم کاملاً جدا شده‌ام.
لب فرو بستم رهی بی‌روی گلچین و امیر
در فراق هم‌نوایان از نوا افتاده‌ام
هوش مصنوعی: در دل غم و دوری از یاران، سکوت کرده‌ام و به یاد گلچین و امیر نمی‌توانم چیزی بگویم؛ طوری که از نوا و خوشی‌ها دور افتاده‌ام.

خوانش ها

زندان خاک به خوانش زهره لطیفی
زندان خاک به خوانش نازنین بازیان

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"نور مهتاب"
با صدای رستان (آلبوم نور مهتاب)

حاشیه ها

1388/10/27 19:12
نگین شکروی

بادرودوسپاس فراوان
دربیت اول" در این" ـ دربیت سوم "می باید" ودربیت پنجم " مقدار" صحیح است.
همچنین همانطورکه میدانیم دربیت آخر منظور شاعران بزرگوار "احمد گلچین معانی" و "امیری فیروز کوهی" می باشند.
---
پاسخ: با تشکر، طبق فرموده اصلاح شد.

1388/12/09 09:03
یعقوب خاوری

متأسفانه بیت سوم می باید هنوز اصلاح نشده است.
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

1389/03/29 12:05
م.مهاجر

با عرض سلام
من فکر می کنم در بیت آخر منظور شاعر گلچین گیلانی و مهدی اخوام ثالث (م.امید) باشد و کلمه امید درست است نه امیر
---
پاسخ: اشتباه می‌کنید دوست عزیز، حاشیهٔ اول را بخوانید.

1389/06/03 17:09
نگین شکروی

شاعران بزرگوار " احمد گلچین معانی" و " امیری فیروزکوهی" ، از یاران نزدیک شادروان " رهی معیری" بودند.چنانچه در غزلی دیگر چنین می سراید:
رهی ز لاله و گل نشکفد بهار مرا
بهار من گل روی امیر و گلچین است

1396/12/09 01:03
ایرانی

زنده یاد رهی معیری بهترین غزل سرای معاصر.

1398/01/19 17:04
ایرانی

بیت اول متضمن اندیشه ای عرفانی میباشد. تلمیح دارد. به داستان آدم و حوا که از بهشت بیرون رانده شدند اشاره میکند.