خندهٔ مستانه
با عزیزان درنیامیزد دل دیوانهام
در میان آشنایانم ولی بیگانهام
از سبک روحی گران آیم به طبع روزگار
در سرای اهل ماتم خندهٔ مستانهام
نیست در این خاکدانم آبروی شبنمی
گرچه بحر مردمی را گوهر یکدانهام
از چو من آزادهای الفت بریدن سهل نیست
میرود با چشم گریان سیل از ویرانهام
آفتاب آهسته بگذارد در این غمخانه پای
تا مبادا چون حباب از هم بریزد خانهام
بار خاطر نیستم روشندلان را چون غبار
بر بساط سبزه و گل سایهٔ پروانهام
گرمی دلها بود از ناله جانسوز من
خندهٔ گلها بود از گریهٔ مستانهام
هم عنانم با صبا سرگشتهام سرگشتهام
همزبانم با پری دیوانهام دیوانهام
مشت خاکی چیست تا راه مرا بندد رهی ؟
گرد از گردون برآرد همت مردانهام
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: تبیان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
خندهٔ مستانه به خوانش زهره لطیفی
خندهٔ مستانه به خوانش عندلیب
خندهٔ مستانه به خوانش نازنین بازیان
حاشیه ها
1388/10/01 01:01
نگین شکروی
بادرودوسپاس فراوان
دربیت اول "درنیامیزد" درببت هشتم "دیوانه ام" ودربیت نهم "بندد" صحیح است.
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
1392/02/26 19:04
یک همزبان
بیتهای 2-6-7 مصرع زوج، کلمه ها جابه جا شده است
1392/12/08 11:03
ن.حیدری
با سلام و احترام؛
ظاهرا بیت چهارم این غزل که از زیباترین ابیات آن نیز هست، از قلم افتاده است:
"چون به جز خون شفق در ساغر افلاک نیست؛
من چــرا نالم اگـــر خـــــالی بود پیمـــــــانهام"