اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: تبیان
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بر جگر داغی ز عشق لالهرویی یافتم
در سرای دل بهشت آرزویی یافتم
هوش مصنوعی: در دل خود، حس داغی از عشق یک معشوق زیبا را یافتم و در گوشهای از دل، آرزوهای بهشتی را جستجو کردم.
عمری از سنگ حوادث سوده گشتم چون غبار
تا به امداد نسیمی ره به کویی یافتم
هوش مصنوعی: مدت طولانی با سختیها و مشکلات زندگی کنار آمدهام و مانند گرد و غبار در این راه تنها مانده بودم. اما سرانجام با کمک نسیمی، به یک مکان آرام و دلپذیر رسیدم.
خاطر از آیینه صبح است روشنتر مرا
این صفا از صحبت پاکیزهرویی یافتم
هوش مصنوعی: دل من به روشنی صبحگاهان است، و این پاکی و صفا را از همراهی با چهرههای نیکو بدست آوردهام.
گرمی شمع شبافروز آفت پروانه شد
سوخت جانم تا حریف گرمخویی یافتم
هوش مصنوعی: شعلهی شمع که در تاریکی شب میدرخشد، پروانه را به سوی خود جذب میکند و به خاطر عشق و دوست داشتن کسی، جانم را فدای او کردم تا یار خوشخلق و مهربانی پیدا کنم.
بیتلاش من غم عشق توام در دل نشست
گنج را در زیر پا بیجستوجویی یافتم
هوش مصنوعی: با بیکوششی، درد عشق تو در دلم جا گرفت. بدون اینکه دنبالش بگردم، گنجی را زیر پای خود پیدا کردم.
تلخکامی بین که در میخانه دلدادگی
بود پر خون جگر هرجا سبویی یافتم
هوش مصنوعی: در میخانهای که عشق و دوستی در آن جاری بود، با درد و رنجی در دل به سر میبرم و هر جا که ظرفی برای نوشیدن پیدا کردم، نشانهای از این تلخی و غصه را با خود حمل کردم.
چون صبا در زیر زلفش هرکجا کردم گذار
یک جهان دلبسته بر هر تار مویی یافتم
هوش مصنوعی: هر جا که نسیم به زیر موهای او میگذشت، یک دنیا عاشق و دلبسته بر هر رشته مو پیدا میکردم.
ننگ رسوایی رهی نامم بلندآوازه کرد
خاک راه عشق گشتم آبرویی یافتم
هوش مصنوعی: رسوایی و ننگ باعث شد که نام من در دنیا مشهور شود و در مسیر عشق، از خاک و مشکلات زندگی، آبرو و اعتبار جدیدی پیدا کردم.
حاشیه ها
1394/07/19 14:10
محمد حسین
هر چند غم عشق ویرانگر است و بسیار آزار دهنده ولی وجود و فطرت انسان این غم را دوست دارد و در این شعر مرحوم رهی معیری از وجود این غم عشق در وجود خود اظهار رضایت میکند و حتی از آن تعبیر به گنجی میکند که بدون جستجو یافته است، به این دلیل بدون جستجو ؛ چون شعله ور شدن عشق در وجود انسان امری اختیاری نیست و هر نفس لطیفی در برابر جمال بی اختیار می شود! کلاً همین که انسان چیزی و آرزویی در وجود خود برای انس گرفتن و شوق نزدیک شدن و تلخی دور شدن داشته باشد کلاً زندگی را وارونه می کند، این ها همه ناشی از فطرت خدا طلبی ما است که بعضی از مواقع آن که ما را واله می کند عشق به مخلوقات اوست و لی این مجازی است به قول یکی از عرفا به جای اینکه مبهوت نوری که از روزنه ی پنجره آمده شده ای بزن بیرون و آفتاب را تماشا کن!!!
سلام!
با عرض سپاس، به گمانم بیت هفتم مصراع دوم "یک" به اشتباه "بک" درج شده.
1395/08/13 21:11
محمد محمدی
با سلام
بک جهان دل بسته بر هر تارمویی یافتم
بک لطفا اصلاح شود....