غرق تمنای توام
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غرق تمنای تو ام به خوانش زهره لطیفی
غرق تمنای توام به خوانش عندلیب
غرق تمنای توام به خوانش نازنین بازیان
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
بادرودوسپاس فراوان
دربیت چهارم " زآنرو ستانم..." صحیح است.---
پاسخ: با تشکر، طبق فرموده اصلاح شد.
درمصرع دوم : گرشکوه ای دارم به دل ... بهتر است. نمی دانم اصل نوشته شاعر کدام است.
یکی از اشعار بسیار زیبا و پر معنایی است که تا کنون شنیده ام . البته یکی از خوانندگان این شعر را بسیار زیبا خوانده است و من ابتدا با توجه به شعر فکر کردم از اشعار مولانا باشد . که بعد با مراجعه به گنجور به اشتباهم پی بردم .
زنده یاد رهی معیری چند برنامه رو هم به طور زنده در گلهای تازه شرکت کردند ... خدا بیامرزه این شاعر معاصر گرانقدر رو.. .شعر زیباییست ...
در جواب میرک باید گفت
منظور شاعر شکوه از دل است نه شکوه ای که بر دل مانده و تایید آن مصرع آخرین بیت است که می گوید :
چند از غم دل چون رهی قریاد بی حاصل کنم
" من "
من مانده بودم و ابرهایِ سیاهی که کنترلِ آبگاهِ خود را نداشتند .همان ابرهایی که سال هاست آسمان نشینِ خیالِ مَنَند ، من مانده بودم و اذانی که هر روز نابه هنگام بار و بَندیلش را در گوشه یِ غریبی از موسیقی باز می کرد . من مانده بودم و بادهایِ قلاده به گردنی که سال هاست از درزهای پنجره گوش تا گوش مرا زیر نظر داشتند . همه شان بی خود و بی جهت می خواستند از حصاری که دور من می کِشَند لذت ببرند . از حصار ، دُور منی که دنبال یک دقیقه یِ آباد بودم . از حصار ، دُور منی که از پس ِ ادب کردنِ خیزهایِ ناقص الخلقه ام بر نمی آمدم .
گرسنه ام شده بود . نشاط هایِ جَویده شده یِ این و آن بود اما گرسنگی را ترجیح می دادم . گرسنگی ، شاه توشه ی خیلی از راه هاست اگر خام خواریِ حوصله بگذارد .
دیوارها چابُکانه از ارتفاعِ خیالِ من سبقت می گرفتند . فریادهای پَلَشت و چرک آلودم را به چه کسی نشان می دادم ؟ به جهل هایِ واکس زده و براق که روی نوکِ بینی شان سیزده شان را به دَر می کردند ؟
ِ من پُر شده ام از صدایِ خِش خِش صبرهایی که از چند فرسخی می شود زیر کفش هایی که آبَکی ترین غُصه ها را گَز می کنند شنید .
ای دقیقه ی آباد در ازدحامِ این همه ثانیه ی خراب ، پَستو به پَستو گاهی شَق و رَق گاهی لَق لَق کُنان چند بار باید از بغض هایِ یک بار مصرف استفاده کُنم .
نه گوشم در اجاره ی زاهدیست که جانماز را به سمتِ آفتابِ نقاشی پَهن کُنم و نه در رهنِ پیرِ مغانی که سجاده را به مِی رنگین .
مرزهای سکوتم اما باز است . باز گذاشتن این مرزها کارِ من است . کارِ تو اما کارِ توست . خودت بهتر می دانی که چه باید بُکُنی .
" نوشته ی احمد آذرکمان . بیست و سوم آبان هزار و سیصد و نود و چهار "
سلام
آقای آذر کمان کاش سواد نداشتۀ بنده اجازه می داد نظرات شما را بفهمم.
یک آقای دکتری هم بود-به نظرم دادگر یا دادفر یا چیزی در همین مایه ها- او هم نظراتی می نوشت که از جهاتی شبیه نظرات شما بود .
یک اقا کمال هم هست که گویا با خودش عهد بسته دو بیتی های باباطاهر را با حروف ابجد حساب کند
و ما ادری ما الغرض فیما تکتب و فیما یکتبان؟ و لا مفر لی الا ان اقول: رب زدنی تحیرا فیک، لا فی تعلیقات عبادک فی کنجور!
سلام
من این غزل را تفسیر یا تحلیل نکرده ام با خواندنش به خود فرصت دادم گره های ذهنی و دلی را باز کنم و حاشیه ای بنویسم بر این غزل از حال و هوای خودم ، چرا که احساس می کنم من هم با بی دردان مواجه شده ام با جهل های واکس زده و براق . برای همین راه فریادهای بی حاصل خود را به سمت سکوتی جهت دار به سمت صاحب ابدیت کج کردم . باز تاکید می کنم من تحلیل غزل نکرده و حال و هوای خودم را در مواجهه با این غزل مکتوب کرده ام . من الله توفیق .
جناب محدث
اگر بنده اوقات شمارا با مکتوب کردن حال و هوای شخصی ام در مواجهه ی با این غزل ، مکد ساخته ام در طبقِ اخلاصم عذرهای فراوانی را برای ظما به عنوان تعارفی و پیشکش ارسال می کنم . در پناه شادی های حق باشید
اصلاحیه :
1_ مکدر
2- شما
آقا احمد عزیز
به خدا من قصد مسخره کردن یا تهجین نوشته هایتان را نداشتم. واقعا برایم سوال بود و حالا که می دانم تراوشات باطنی در همدات پنداری با اشعار بزرگ است دیگر سوال نمی پرسم. خوش باشید. التماس دعای فجیع :)
استاد مسلم و بانوی آواز ایران مرضیه مرتضایی (ملقب به اشرفالسادات) این شعر را در تصنیف دیدی که رسوا شد دلم خوانده اند.
سلام عزیزان
من که از نوشته های آقای آذر کمان لذت بردم واقعا شعر گفته.
لیلا فروهر در سال 2012 در آلبوم "از قلب من" این شعر را در ترانه ای با نام "فریاد" خوانده است.
اولین بار احمد ظاهر این شعر را بسیار با زیبایی هایش خواهده و بعدا توسط لیلا فروهر اجرا شده. هر کدام این خواننده ها بسیار با مقبولی اش اجرا کردند
پیوند به وبگاه بیرونی
این شعر توسط آقای حسین علیشاپور عزیز و ارکستر ملی ایران به آهنگسازی استاد علی تجویدی و رهبری استاد فریدون شهبازیان نیز اجرا شده است
این غزل زیبا نیز مثل غزل سوزد مرا سازد مرا در همه ابیات بجز بیت اول قافیه میانی دارد. نازنین تنگ طه حق دارند اولش فکر کنند که غزل مولانا هست بعد متوجه شوند که از زنده یاد رهی معیری میباشد. چون مولانا در بیشتر غزل هایش از قافیه میانی استفاده کرده که باعث شور انگیزی و آهنگین شدن غزل میشود و این غزل رهی ، هم شاهکاره و هم زیبا و شور انگیز و زیباست. رهی معیری بدون تردید و بحق غزلسرای قدرتمند معاصر میباشد.
این شعر رو دکتر محمد اصفهانی در قطعهی "تمنا" از آلبوم "هفت سین" به زیبایی اجرا کردند.
دروددبر شما آقای آذر کمان
سکوت سرشار از ناگفته هاست،ره عاشقی نیست جز سکوت و سکوت و سکوت......گر رسیدی به ره عشق دگر خاموشی و فقط بهشت.....
با راستی و دلیری شعر خود و ناله ها و نوحه های پوشالی را به تیغ انتقاد کشیده است .
با قدسیان کوی او
از گل شنیدم بوی او ، در غنچه دیدم روی او
بر قدسیـــــان کوی او ، هر شب رسد فریــاد من
شعری بخوان با یاد او ، با من بگو اســــرار او
در حســـــرت دیدار او ، بر باد شــد بنیــــاد من
افتاده ام در پای او ، اشکــم رَوَد در خاک او
دانم سیه گشته دلِ چون سنگ و چون پولاد من
بشکستم آن عهدی که او ، برگردنم بنهاده او
یارب ببخشا بر من و ، بر عـــــهد بی بنیـــــاد من
افتاده ام در دام او ، هم دانــــه و هم دام از او
من دیده بودم دام او ، شـــــاید شود صیــــاد من
در سینه دارم داغ او ، در یاد من هــــمواره او
یارب مبادا لحظه ای ، یادت رود از یـــــاد مــن
عمرم به غفلت طی شد و ، بارِ گُنَه در پیش او
یارب نظر کن چون رسد ، مرگ من و میعاد من
نیم مصرع اول از رهی معیری - شعر از تابش
روشنگری افلاکیام چون آفتاب از پاکیام
خاکی نیام تا خویش را سرگرم آب و گل کنم...