گنجور

شمارهٔ ۴

مژده ایدل که وقت آن آمد
که ز غم بر کران توان آمد
دشت غم را کنار شد پیدا
بحر اندوه را کران آمد
وقت تشنیع دشمنان طی شد
گاه تحسین دوستان آمد
بلبلی ز آشیان جدا مانده
بار دیگر به آشیان آمد
طایری خورده سنگ جور خسان
پرکشان رفت و پرفشان آمد
صاحبا چاکر قدیم رفیق
که ز جور فلک به جان آمد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مژده ایدل که وقت آن آمد
که ز غم بر کران توان آمد
هوش مصنوعی: خبر خوش به دلبر بشارت می‌دهد که زمان آن فرا رسیده است که از غم و اندوه به آرامش و خوشی دست یابیم.
دشت غم را کنار شد پیدا
بحر اندوه را کران آمد
هوش مصنوعی: در دشت غم، مرزهای اندوه به وضوح نمایان شد و به مانند دریایی عمیق، بی‌پایان به نظر می‌رسد.
وقت تشنیع دشمنان طی شد
گاه تحسین دوستان آمد
هوش مصنوعی: زمان انتقاد از دشمنان به پایان رسید و اکنون وقت ستایش از دوستان فرا رسیده است.
بلبلی ز آشیان جدا مانده
بار دیگر به آشیان آمد
هوش مصنوعی: پرنده‌ای که از لانه‌اش دور افتاده بود، دوباره به لانه‌اش بازگشت.
طایری خورده سنگ جور خسان
پرکشان رفت و پرفشان آمد
هوش مصنوعی: پرنده‌ای که مورد سنگ‌پرانی بدخواهان قرار گرفت، با بالی زخمی به پرواز درآمد و به سوی آسمان رفت و دوباره با زیبایی به زمین بازگشت.
صاحبا چاکر قدیم رفیق
که ز جور فلک به جان آمد
هوش مصنوعی: دوست قدیمی‌ام، من به خاطر سختی‌ها و ناملایمات زندگی به زحمت افتاده‌ام.