شمارهٔ ۳
گفتی چه حاجت است ترا تا روا شود
گفتن چه حاجت است بر اما چه حاجت است
اشعار فقر بر در حاتم چه لازمست
اظهار درد پیش مسیحا چه حاجت است
تدبیر کار هیچ ندانی چو من زمن
کردن سئوال از چو تو دانا چه حاجت است
بیمار اگر فضول نباشد طبیب را
آموختن طریق مداوا چه حاجت است
کافیست بهر حاجت ما از تو کم سخن
اینست اگر سخن سخن ما چه حاجت است
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گفتی چه حاجت است ترا تا روا شود
گفتن چه حاجت است بر اما چه حاجت است
هوش مصنوعی: سوالی مطرح شده که چرا به چیزی احتیاج داری تا اتفاقی بیفتد. در واقع، این پرسش به نوعی اشاره به بیفایده بودن صحبت کردن در مورد خواستهها و نیازها دارد و نشان میدهد که گاهی نیازی به توضیح دادن نیست.
اشعار فقر بر در حاتم چه لازمست
اظهار درد پیش مسیحا چه حاجت است
هوش مصنوعی: بیهوده است که در کنار حاتم از فقر سخن بگوییم و یا در حضور مسیحا از درد و رنج خود شکایت کنیم.
تدبیر کار هیچ ندانی چو من زمن
کردن سئوال از چو تو دانا چه حاجت است
هوش مصنوعی: اگر به کارهایت تدبیر و اندیشهای نداری، چرا از من که در این زمینه تجربه دارم سوال میکنی؟ تو که خود را دانا میدانی، نیازی به پرسش از من نیست.
بیمار اگر فضول نباشد طبیب را
آموختن طریق مداوا چه حاجت است
هوش مصنوعی: اگر بیمار بیدلیل و زیاد سوال نکند، نیازی به یاد دادن روش درمان به پزشک نیست.
کافیست بهر حاجت ما از تو کم سخن
اینست اگر سخن سخن ما چه حاجت است
هوش مصنوعی: برای خواستههای ما تنها کافیست که کم صحبت کنیم. اگر حرف زدن به نفع ما باشد، دیگر نیازی به گفتن نیست.