شمارهٔ ۷
ای روی نکرده سوی دلها
سوی تو تمام روی دلها
بس دل شده خاک راهت آید
از خاک ره تو بوی دلها
در کوی تو دلربا افتاده
دلها هرسو به روی دلها
گمکردهدلان کنند زان رو
در کوی - تو - جستوجوی دلها
ای سنگدلی که از دل تو
بر سنگ آمد سبوی دلها
آگه ز رفیق بودی ار بود
راه از دلها به سوی دلها
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای روی نکرده سوی دلها
سوی تو تمام روی دلها
هوش مصنوعی: ای که رویت به دلها توجهی ندارد، تو تمام عشق و آرزوی دلها هستی.
بس دل شده خاک راهت آید
از خاک ره تو بوی دلها
هوش مصنوعی: دلها به قدری در عشق تو فانی شدهاند که از خاک راه تو، بوی عشق آنها به مشام میرسد.
در کوی تو دلربا افتاده
دلها هرسو به روی دلها
هوش مصنوعی: در خیابان تو، زیبایی دلها در هر سو وجود دارد و دلها به سمت یکدیگر کشیده شدهاند.
گمکردهدلان کنند زان رو
در کوی - تو - جستوجوی دلها
هوش مصنوعی: دلهای گمشده در کوی تو به جستوجو میپردازند.
ای سنگدلی که از دل تو
بر سنگ آمد سبوی دلها
هوش مصنوعی: ای کسی که سنگدلی، دلهای فراوانی از تو بریده شدهاند و به سختی شبیه سنگ تبدیل گشتهاند.
آگه ز رفیق بودی ار بود
راه از دلها به سوی دلها
هوش مصنوعی: اگر از حال و احوال دوستان باخبر بودی، میتوانستی راهی به قلبها پیدا کنی و به دلها نزدیک شوی.