گنجور

شمارهٔ ۶۹

چنان گشته کامم ز ایام تلخ
که شهدم چو زهر است در کام تلخ
چو ناکامی است این که گر کام من
بود صبح شیرین شود شام تلخ
اگر شهد نوشم شود همچو زهر
به کام من درد آشام تلخ
کند تا کند دلبرم تلخ، کام
لب شکرین را به دشنام تلخ
از آغاز شد گرچه عشاق را
می و ساغر و باده و جام تلخ
از آن ساغر و جام تا این زمان
چو من تلخکامی نشد کام تلخ
بود عشق آن به که باشد رفیق
در آغاز شیرین در انجام تلخ

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چنان گشته کامم ز ایام تلخ
که شهدم چو زهر است در کام تلخ
هوش مصنوعی: به قدری از روزهای تلخ و ناگوار خسته‌ام که شیرینی زندگی‌ام همچون زهر به نظر می‌رسد.
چو ناکامی است این که گر کام من
بود صبح شیرین شود شام تلخ
هوش مصنوعی: اگر به خواسته‌ام نرسم، این ناکامی باعث می‌شود که روز شیرین من به شب تلخی تبدیل شود.
اگر شهد نوشم شود همچو زهر
به کام من درد آشام تلخ
هوش مصنوعی: اگر سرمست از شیرینی زندگی شوم، اما آن شیرینی به تلخی و درد من منجر شود، مانند زهر خواهد بود.
کند تا کند دلبرم تلخ، کام
لب شکرین را به دشنام تلخ
هوش مصنوعی: وقتی معشوقم دلش تلخ است، نمی‌توانم کام شیرین لب‌هایم را با سخنان تند و تلخ دیگران خراب کنم.
از آغاز شد گرچه عشاق را
می و ساغر و باده و جام تلخ
هوش مصنوعی: عشق از ابتدا با نوشیدنی‌ها و حال و هوای شاد آغاز شده، حتی اگر این نوشیدنی‌ها تلخ باشند.
از آن ساغر و جام تا این زمان
چو من تلخکامی نشد کام تلخ
هوش مصنوعی: از زمانی که آن می‌جام و ساغر بوده تا اکنون، هیچ‌کس نتوانسته به اندازه من طعم تلخی را تجربه کند.
بود عشق آن به که باشد رفیق
در آغاز شیرین در انجام تلخ
هوش مصنوعی: عشق بهتر است که از همان ابتدا با دوستی آغاز شود، هرچند در پایان ممکن است تلخ و ناخوشایند باشد.