گنجور

شمارهٔ ۵۳

به جان و دل مرا پیوند از آن است
که دردت در دل و داغت به جان است
چنان در عاشقی افسانه گشتم
که از من هر طرف صد داستان است
به عاشقان زان دو لب یک بوسه جانا
به صد جان گر فروشی رایگان است
من و او را همین نام و نشان بس
که من نامم و او بی نشان است
رفیق از هجر آن نامهربان ماه
همه شب کار من آه و فغان است

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به جان و دل مرا پیوند از آن است
که دردت در دل و داغت به جان است
هوش مصنوعی: من با تمام وجودم به تو وابسته‌ام، زیرا غم تو در قلبم و درد فراق تو در جانم نشسته است.
چنان در عاشقی افسانه گشتم
که از من هر طرف صد داستان است
هوش مصنوعی: در عشق آنقدر دچار شدم که از من هر سو داستان‌های زیادی وجود دارد.
به عاشقان زان دو لب یک بوسه جانا
به صد جان گر فروشی رایگان است
هوش مصنوعی: از لب‌های تو یک بوسه به عاشقان می‌ارزد، حتی اگر جان‌های زیادی را هم بدهند، این بوسه ارزشش را دارد.
من و او را همین نام و نشان بس
که من نامم و او بی نشان است
هوش مصنوعی: من و او همین قدر اهمیت داریم که من دارای نامی مشخص هستم و او ناشناخته است.
رفیق از هجر آن نامهربان ماه
همه شب کار من آه و فغان است
هوش مصنوعی: دوست من از دوری آن شخص بی‌مهری که مانند ماه است، هر شب تنها کارم گریه و زاری است.