شمارهٔ ۴۹
بود هر درد را درمان شکی نیست
ولی دردا که درد من یکی نیست
به راه عشق رو گر مرد راهی
کز این به سالکان را مسلکی نیست
به هر تارک بود آن خاک در تاج
ولی این تاج بر هر تارکی نیست
به قتل من چه حاجت ناوک آن
که تیر غمزه کم از ناوکی نیست
خوشم با مجلس مستان که آنجا
بزرگی را جدل با کوچکی نیست
رفیق از غم به صورت کو چه پیر است
به دل کودکتر از وی کودکی نیست
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بود هر درد را درمان شکی نیست
ولی دردا که درد من یکی نیست
هوش مصنوعی: هر دردی برای خودش درمانی دارد، اما افسوس که درد من منحصر به فرد است و درمانی ندارد.
به راه عشق رو گر مرد راهی
کز این به سالکان را مسلکی نیست
هوش مصنوعی: اگر در مسیر عشق گام برمیداری، باید بدانی که کسی که در این راه قدم میزند، نباید به مسلکها و آموزههای دیگران وابسته باشد.
به هر تارک بود آن خاک در تاج
ولی این تاج بر هر تارکی نیست
هوش مصنوعی: در هر بالای سر، آن گرد و خاک وجود دارد، اما هر بالای سر دارای آن بزرگی و اعتبار نیست.
به قتل من چه حاجت ناوک آن
که تیر غمزه کم از ناوکی نیست
هوش مصنوعی: به چه دلیلی برای کشتن من به تیرهای زهرآلود نیاز داری، در حالی که نیش چشمانت نیز کمتر از آن مرگآور نیست؟
خوشم با مجلس مستان که آنجا
بزرگی را جدل با کوچکی نیست
هوش مصنوعی: من از جمع مستان لذت میبرم، چون در آنجا بحث و جدلی بین بزرگترها و کوچکترها وجود ندارد.
رفیق از غم به صورت کو چه پیر است
به دل کودکتر از وی کودکی نیست
هوش مصنوعی: دوست به خاطر غم و اندوه، چهرهاش مثل یک فرد پیر و خسته به نظر میرسد، اما در دل، احساساتش به اندازه یک کودک معصوم و بیگناه است و هیچ کسی به اندازه او بیخبر و دلنازک نیست.