شمارهٔ ۴۵
چشم من، پنهان ز چشم مردمان میخواهمت
جان من، در پهلوی دل همچو جان میخواهمت
شاه من روز از خلایق در زمین میجویمت
ماه من شب از خدای آسمان میخواهمت
گر درست است این که دارد دل خبر از دل چرا
ترک من کردی تو و من همچنان میخواهمت
در گلستان جهان ای سرو باغ زندگی
خرم و شاداب و آزاد و جوان میخواهمت
تا نیفتد چشم بد بر عارض نیکوی تو
چون پری از دیدهی مردم نهان میخواهمت
تو چو من داری بسی کس زان نمیخواهی مرا
من ندارم هیچ کس غیر تو زان میخواهمت
چند باشد از تو روز و روزگار ما سیاه
با رفیق ای ماه چندی مهربان میخواهمت
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چشم من، پنهان ز چشم مردمان میخواهمت
جان من، در پهلوی دل همچو جان میخواهمت
هوش مصنوعی: ای چشم من، من تو را در پس نگاه مردم میخواهم و ای جان من، در کنار دل، تو را مانند جان میطلبم.
شاه من روز از خلایق در زمین میجویمت
ماه من شب از خدای آسمان میخواهمت
هوش مصنوعی: ای پادشاه من، در طول روز در میان مردم به دنبالت میگردم و در شب، از پروردگار آسمانیام تو را میطلبم.
گر درست است این که دارد دل خبر از دل چرا
ترک من کردی تو و من همچنان میخواهمت
هوش مصنوعی: اگر آنچه دل میگوید درست باشد، پس چرا من را رها کردی؟ من هنوز هم به تو نیاز دارم و خواستار تو هستم.
در گلستان جهان ای سرو باغ زندگی
خرم و شاداب و آزاد و جوان میخواهمت
هوش مصنوعی: در باغ زندگی، ای سرو، تو را میخواهم که سرزنده و شاداب و آزاد و جوان باشی.
تا نیفتد چشم بد بر عارض نیکوی تو
چون پری از دیدهی مردم نهان میخواهمت
هوش مصنوعی: میخواهم تو را از دید مردم دور نگهدارم تا چشم حسود بر چهره زیبایت نیفتد، چون پری که از نظرها پنهان است.
تو چو من داری بسی کس زان نمیخواهی مرا
من ندارم هیچ کس غیر تو زان میخواهمت
هوش مصنوعی: تو مانند من افرادی زیادی را در زندگیات داری و به هیچکدام از آنها احتیاج نداری، اما من هیچکس غیر از تو ندارم و به همین خاطر، به تو نیاز دارم.
چند باشد از تو روز و روزگار ما سیاه
با رفیق ای ماه چندی مهربان میخواهمت
هوش مصنوعی: چند روز دیگر حالم مثل روزهای سیاه گذشته با تو خواهد بود، ای دوست. میخواهم مدتی بیشتر با محبت تو همراه شوم.