گنجور

شمارهٔ ۳۹

درد من از تو دوا گشت؟ نگشت
کام من از تو روا گشت؟ نگشت
یار ما یار بما گشت؟ نگشت
یا به ما اهل وفا گشت؟ نگشت
آنکه یک لحظه نشد همدم من
یکدم از غیر جدا گشت؟ نگشت
دوست با من ز وفا بود؟ نبود
دشمن او ز جفا گشت؟ نگشت
یکدم آن عقده گشای دل من
از دلم عقده گشا گشت؟ نگشت
زیر بار غم او چون قد من
قامت غیر دو تا گشت؟ نگشت
کس چو مجنون به ره عشق، رفیق
عاشق سر به هوا گشت؟ نگشت
او چو من سر به هوا بود؟ نبود
او چو من بی سر و پا گشت؟ نگشت
عشق خوبان آفت جان و دل است
عشق ورزیدن به خوبان مشکل است
جان سپردم در غم خوبان و باز
همچنانم دل به ایشان مایل است
کاش داند حال من در عشق خویش
آن تغافل پیشه کز من غافل است
نیست از جور توام پای گریز
بر سر کوی توام پا در گل است
در دل من آرزوی وصل یار
فکر بی حاصل خیال باطل است
دوری از یاران و مهجور از دیار
بر تو آسانست بر من مشکل است
خواجه اش را نیست لطف ارنه، رفیق
بنده ی قابل غلام مقبل است

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

درد من از تو دوا گشت؟ نگشت
کام من از تو روا گشت؟ نگشت
هوش مصنوعی: آیا مشکل من با تو حل شد؟ آیا خواسته من با تو برآورده شد؟ باز هم برآورده نشد.
یار ما یار بما گشت؟ نگشت
یا به ما اهل وفا گشت؟ نگشت
هوش مصنوعی: دوست ما آیا به ما وفادار شد؟ یا اینکه به ما وفاداری نشان نداد؟
آنکه یک لحظه نشد همدم من
یکدم از غیر جدا گشت؟ نگشت
هوش مصنوعی: شخصی که حتی برای یک لحظه هم با من نبوده، آیا به راحتی می‌تواند از دیگران جدا شود؟ نه، نمی‌تواند.
دوست با من ز وفا بود؟ نبود
دشمن او ز جفا گشت؟ نگشت
هوش مصنوعی: دوست آیا با من وفادار بود؟ آیا دشمن او به خاطر بی‌وفایی و ظلم به من آسیب رساند؟ اینطور نیست.
یکدم آن عقده گشای دل من
از دلم عقده گشا گشت؟ نگشت
هوش مصنوعی: لحظه‌ای آیا کسی که دل مرا می‌گشاید، توانست دردم را برطرف کند؟ نه، نتوانست.
زیر بار غم او چون قد من
قامت غیر دو تا گشت؟ نگشت
هوش مصنوعی: زیر بار اندوه او، چطور قد من به اندازه دو نفر بلند نشد؟ نشد.
کس چو مجنون به ره عشق، رفیق
عاشق سر به هوا گشت؟ نگشت
هوش مصنوعی: هیچ‌کس مانند مجنون در راه عشق، همراه عاشقانی پرشور و بی‌خیال نشد.
او چو من سر به هوا بود؟ نبود
او چو من بی سر و پا گشت؟ نگشت
هوش مصنوعی: آیا او مانند من بی‌خیال و سر به هوا بود؟ آیا او مثل من بی‌قرار و سردرگم شد؟ نشد.
عشق خوبان آفت جان و دل است
عشق ورزیدن به خوبان مشکل است
هوش مصنوعی: عشقی که به زیبایی‌ها و افراد نیکو داریم، ممکن است برای روح و قلب انسان مضر باشد و عشق ورزیدن به این افراد کار آسانی نیست.
جان سپردم در غم خوبان و باز
همچنانم دل به ایشان مایل است
هوش مصنوعی: من در غم معشوقان خود جان باختم و رغم همه این دردها، هنوز هم دل به آن‌ها دارم و به سویشان متمایل هستم.
کاش داند حال من در عشق خویش
آن تغافل پیشه کز من غافل است
هوش مصنوعی: ای کاش آن کسی که در عشقش غافل است، وضع و حال من را بداند و متوجه شود که چقدر به او فکر می‌کنم و چقدر نگرانش هستم.
نیست از جور توام پای گریز
بر سر کوی توام پا در گل است
هوش مصنوعی: از رفتار ناعادلانه‌ات نمی‌توانم فرار کنم؛ به همین خاطر در کوی تو گیر کرده‌ام و پایم در گِل است.
در دل من آرزوی وصل یار
فکر بی حاصل خیال باطل است
هوش مصنوعی: در دل من، آرزوی دیدن معشوق وجود دارد، اما این تنها یک خیال بی‌فایده و توهم است.
دوری از یاران و مهجور از دیار
بر تو آسانست بر من مشکل است
هوش مصنوعی: فاصله گرفتن از دوستان و جدا شدن از سرزمین برای تو ساده است، اما برای من بسیار دشوار است.
خواجه اش را نیست لطف ارنه، رفیق
بنده ی قابل غلام مقبل است
هوش مصنوعی: اگر دوستی از طرف معشوق نداشته باشم، دوست من که همواره در خدمت است، با وفاداری و محبت به من نزدیک خواهد بود.