گنجور

شمارهٔ ۳۸

گر رفت جان و جسمم شد خاک آستانت
جسمم فدای جسمت جانم فدای جانت
در باغبانی تو عمرم گذشت، لیکن
در عمر خود نچیدم یک گل ز گلستانت
ای گلبن نزاکت تا چند یابد از تو
گلچین نصیب و ماند بی بهره باغبانت
زینسان که رشک دارم بر آشنایی تو
پرسم چگونه نامت جویم چه سان نشانت
نامهربان به خویشم غم نیست گر ببینم
آنست غم که بینم با غیر مهربانت
کرده است در دل و جان صد رخنه مردمان را
مژگان چون خدنگت ابروی چون کمانت
پامال کرده سرها وز دست برده دلها
پای گران رکابت دست سبک عنانت
در کوی یار افغان کم کن رفیق ترسم
رنجد لطیف طبعش از ناله و فغانت

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر رفت جان و جسمم شد خاک آستانت
جسمم فدای جسمت جانم فدای جانت
هوش مصنوعی: اگر جانم برود و جسمم تبدیل به خاک در درگاه تو شود، جسمم فدای جسم توست و جانم فدای جان توست.
در باغبانی تو عمرم گذشت، لیکن
در عمر خود نچیدم یک گل ز گلستانت
هوش مصنوعی: من تمام عمرم را در کاشت و پرورش تو سپری کردم، اما در این مدت حتی یک گل از باغ زیبایت نچیدم.
ای گلبن نزاکت تا چند یابد از تو
گلچین نصیب و ماند بی بهره باغبانت
هوش مصنوعی: ای گل زیبا و دلنشین، تا چه زمانی می‌توانی از زیبایی و محبتت بهره‌مند شوی و در عوض، باغبانت بدون هیچ دستاوردی بماند؟
زینسان که رشک دارم بر آشنایی تو
پرسم چگونه نامت جویم چه سان نشانت
هوش مصنوعی: از آن‌جا که به آشنایی تو حسادت می‌کنم، می‌پرسم چگونه می‌توانم نامت را پیدا کنم و چگونه می‌توانم تو را ببینم.
نامهربان به خویشم غم نیست گر ببینم
آنست غم که بینم با غیر مهربانت
هوش مصنوعی: برای من مهم نیست که تو به من بی‌مهری می‌کنی، چون غم من فقط به خاطر تو نیست؛ بلکه غم من زمانی بیشتر می‌شود که ببینم کسی غیر از تو به من عشق می‌ورزد.
کرده است در دل و جان صد رخنه مردمان را
مژگان چون خدنگت ابروی چون کمانت
هوش مصنوعی: چشم و مژگان تو با زیبایی و جذابیت خود، به دل و جان مردم نفوذ کرده و اثر گذاشته‌اند، گویی که تیرکی به سوی آن‌ها پرتاب شده است. ابروی تو هم مانند کمانی است که بر جذابیت تو می‌افزاید.
پامال کرده سرها وز دست برده دلها
پای گران رکابت دست سبک عنانت
هوش مصنوعی: تحت تاثیر قدرت و نفوذ تو، سرها به زیر می‌روند و دل‌ها تسلیم می‌شوند. سنگینی قدم‌های تو بر زمین، و سبکی و لطافت دستت بر شانه‌ها، نشان از عظمت و بزرگی تو دارد.
در کوی یار افغان کم کن رفیق ترسم
رنجد لطیف طبعش از ناله و فغانت
هوش مصنوعی: در محله یار، صدای ناله‌ات را کمتر کن، رفیق، زیرا می‌ترسم لطافت روح او از این صداها آسیب ببیند.