شمارهٔ ۳۶
به من هر کار آن پرکار کرده است
ز کار آموزی - اغیار - کرده است
نه کارم بود عشق و این عجب نیست
که عشق این کارها بسیار کرده است
چنین آتش به جان از آتش عشق
مرا آن آتشین رخسار کرده است
به چشم تر بنازم کان گل اشک
سر کوی ترا گلزار کرده است
مکش دامن ز من ای گل که هر کو
ترا گل کرده ما را خار کرده است
خضر را حسرت لب تشنگانت
ز آب زندگی بیزار کرده است
به کویش توبه کن زاهد که عمریست
رفیق از توبه استغفار کرده است
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به من هر کار آن پرکار کرده است
ز کار آموزی - اغیار - کرده است
هوش مصنوعی: هر کاری که آن فرد سختکوش انجام داده، از یادگیری و تجربهای که از دیگران به دست آورده نشأت گرفته است.
نه کارم بود عشق و این عجب نیست
که عشق این کارها بسیار کرده است
هوش مصنوعی: من درگیر عشق نبودم و این موضوع عجیب نیست، چون عشق همیشه چنین کارهایی را انجام داده است.
چنین آتش به جان از آتش عشق
مرا آن آتشین رخسار کرده است
هوش مصنوعی: به خاطر عشق، دلی آتشین و مشتاق دارم که این زیباروی باعث شده است.
به چشم تر بنازم کان گل اشک
سر کوی ترا گلزار کرده است
هوش مصنوعی: به چشمان خیس تو افتخار میکنم، زیرا اشکهای تو، کوی تو را به باغی پر از گل تبدیل کرده است.
مکش دامن ز من ای گل که هر کو
ترا گل کرده ما را خار کرده است
هوش مصنوعی: ای گل، دامن خود را از من دور مکن، زیرا هرکس تو را به گل تبدیل کرده، برای من زحمت و دردسر ساخته است.
خضر را حسرت لب تشنگانت
ز آب زندگی بیزار کرده است
هوش مصنوعی: خضر به خاطر تشنگی شما و اشتیاقتان به آب زندگی دیگر علاقهای به آن ندارد.
به کویش توبه کن زاهد که عمریست
رفیق از توبه استغفار کرده است
هوش مصنوعی: به راه عشق و وصال او برو و آمرزش بخواه، زیرا که در طول زندگی خود بسیار از بندگان به درگاه او توبه و استغفار کردهاند.