گنجور

شمارهٔ ۳۳

این چین فکنده در جبین کیست
این غیرت لعبتان چین کیست
این کیست به دست تیغ بیداد
این توسن کین بزیر زین کیست
این گشته به قصد جان کمان کش
این کرده به صید دل کمین کیست
این رشک سهی قدان کدامست
این غیرت سرو راستین کیست
نه دل بکسی گذاشت نه دین
این آفت دل بلای دین کیست
آهم ز غمش به چرخ شد، آه
این کیست ندانم آه، این کیست
تنها نه منم از او چنین زار
آن کس که از او نه این چنین، کیست
هر جا که رفیق وصف او گفت
آنکس که نگفت آفرین کیست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

این چین فکنده در جبین کیست
این غیرت لعبتان چین کیست
هوش مصنوعی: کیست این کسی که از غم و غیرت، چین و چروک بر پیشانی‌اش نشسته است؟ این غیرت و شجاعت که همچون بازیچه‌ای در دستان اوست، به کیست تعلق دارد؟
این کیست به دست تیغ بیداد
این توسن کین بزیر زین کیست
هوش مصنوعی: این کیست که زیر ضربه‌ی ظلم و ستم قرار دارد و مانند اسبی مستاصل به زمین افتاده است؟
این گشته به قصد جان کمان کش
این کرده به صید دل کمین کیست
هوش مصنوعی: این فرد تیرکمان به دست گرفته و به‌دنبال شکار دل‌هاست، حالا باید ببینیم که این آهنگ عشق چه کسی را نشانه گرفته است.
این رشک سهی قدان کدامست
این غیرت سرو راستین کیست
هوش مصنوعی: این دختر که قامتش چون سرو است، چه کسی است که به او حسادت می‌ورزد و این غیرت و غبطه به چه کسی تعلق دارد؟
نه دل بکسی گذاشت نه دین
این آفت دل بلای دین کیست
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که نه عشق و محبت به کسی وجود دارد و نه اعتقاد و دین واقعی در دل، و این درد و مشکل دل ناشی از بلای دین کجا است. در واقع، شاعر به این مسئله اشاره دارد که در دل انسان تشتت و بی‌نظمی‌ای وجود دارد که به دین و ایمان او آسیب رسانده است.
آهم ز غمش به چرخ شد، آه
این کیست ندانم آه، این کیست
هوش مصنوعی: آه بلند من از غم او به آسمان بلند شد، اما نمی‌دانم این آه از چه کسی است.
تنها نه منم از او چنین زار
آن کس که از او نه این چنین، کیست
هوش مصنوعی: تنها من نیستم که از او چنین دل‌زده و افسرده‌ام؛ کسی که از او چنین حالتی ندارد، کیست؟
هر جا که رفیق وصف او گفت
آنکس که نگفت آفرین کیست
هوش مصنوعی: هر جا که دوست ویژگی‌های او را تعریف کرده، آن کسی که چیزی نگفته، کیست که شایسته تحسین باشد؟