شمارهٔ ۳۲
نه ماه من ز پری رسم دلبری آموخت
که رسم دلبری از ماه من پری آموخت
فغان از آن مه نامهربان که استادش
نه مهرورزی و نه بنده پروری آموخت
به کودکیش همه مشق جور کیشی داد
به طفلیش همه درس ستمگری آموخت
ندانم از چه نیاموخت طرز دلداری
معلمی که به او طور دلبری آموخت
رفیق تا به ره او سر نیاز نهاد
به سروران جهان سروری آموخت
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نه ماه من ز پری رسم دلبری آموخت
که رسم دلبری از ماه من پری آموخت
هوش مصنوعی: ماه من به گونهای زیبا و دلربا است که خودش آداب و نحوه دلبری را یاد گرفته و از سوی دیگر، پری هم این ویژگیهای دلربایی را از ماه من فرا گرفته است.
فغان از آن مه نامهربان که استادش
نه مهرورزی و نه بنده پروری آموخت
هوش مصنوعی: آه از آن محبوب سنگدل که هیچگاه مهر و محبت و چگونگی مهربانی با بندگان را نیاموخته است.
به کودکیش همه مشق جور کیشی داد
به طفلیش همه درس ستمگری آموخت
هوش مصنوعی: او در دوران کودکی، همه جوانب شیطنت و حقهبازی را به او آموخت و در سنین پایینتر نیز به او درس ظلم و ستمگری را یاد داد.
ندانم از چه نیاموخت طرز دلداری
معلمی که به او طور دلبری آموخت
هوش مصنوعی: نمیدانم چطور معلمی که به من معنای محبت و دلداری را یاد داده، خود از چه چیزهایی آموخته است.
رفیق تا به ره او سر نیاز نهاد
به سروران جهان سروری آموخت
هوش مصنوعی: دوست عزیز، وقتی به درگاه او با خضوع و humildity در مقام نیاز وارد شد، به بزرگان عالم احترام و فداکاری را آموخت.